تندگویان: شوراهای یکدست سیاسی، بیخاصیت میشوند/انتخابات تناسبی در شوراها معنا ندارد
- 29 آذر 1404 – 12:45
- اخبار اجتماعی
- اخبار تهران
عضو شورای دوره چهارم شهر تهران با بیان اینکه متاسفانه در بسیاری از موارد، مباحث تخصصی شهری به دلیل جریانات سیاسی و احزاب قربانی شدهاند، گفت: وقتی که یک شورا با اجماع کامل از یک جناح سیاسی وارد میشود، شورا عملاً بیخاصیت میشود.
اجتماعی
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، تهران امروز با مجموعهای از چالشهای مزمن و انباشته روبهروست؛ از رشد نامتوازن و فشار جمعیتی بر زیرساختها گرفته تا ترافیک، آلودگی هوا، بحران پسماند، ناکارآمدی برخی طرحهای توسعه شهری و فاصله میان تصمیمگیران و زیست واقعی شهروندان. مدیریت شهری در چنین شرایطی بیش از هر زمان دیگری نیازمند نگاهی تخصصی، واقعبینانه و بهدور از رویکردهای شعاری است؛ نگاهی که بتواند میان برنامهریزی بلندمدت، نظارت مؤثر و پاسخگویی شفاف تعادل برقرار کند و مسائل شهر را نه در سطح، بلکه در عمق مورد بررسی قرار دهد.
در این میان، تجربه ادوار مختلف شورای شهر تهران و عملکرد نهادهای مرتبط با اداره پایتخت، بستری مناسب برای بازخوانی نقاط قوت و ضعف مدیریت شهری فراهم میکند؛ تجربههایی که نشان میدهد چگونه نوع نگاه به تخصص، نظارت، ساختار تصمیمگیری و نسبت سیاست با امور خدماتی میتواند مسیر اداره شهر را تغییر دهد. خبرگزاری تسنیم در قالب «ویژه برنامه شهریار؛ واکاوی چالشهای مدیریت شهری تهران» قصد دارد به مجموعه این موضوعات بپردازد، در این راستا گفتوگویی با محمدمهدی تندگویان عضو شورای دوره چهارم شهر تهران انجام داده که بخش نخست آن تقدیم مخاطبان تسنیم میشود:
تسنیم: شما در دوره چهارم شورای شهر تهران فعالیت داشتید و معتقد بودید که این دوره از شورای شهر عملکرد سیاسی ندارد ؛ به دور از فضای سیاسی، کمیسیونهای تخصصی را شکل داده و به موضوعاتی پرداخته است که معضلات شهر تهران هستند. اساساً، اکثر صاحبنظران نیز معتقدند که شورای شهر تهران باید به دلیل ماهیت خدمات اجتماعی و خدماتیاش، از فضای سیاسی دور بماند. به نظر شما در کدام دوره از مدیریت شهری، فضای سیاسی کمتر حاکم بوده است؟
اگر بخواهیم صادقانه با مردم صحبت کنیم، هیچ دورهای در شورای شهر وجود نداشته که غیرسیاسی باشد. یعنی به هر حال، نه میشود گفت متاسفانه، نه میشود گفت خوشبختانه، سیاست و رنگ و بوی جریانات سیاسی همواره تاثیر خودش را در انتخابات شوراها گذاشته است. متاسفانه در بسیاری از موارد، مباحث تخصصی شهری به دلیل جریانات سیاسی و احزاب قربانی شدهاند. نمیتوانم بگویم که دورهای بوده که گرایشهای سیاسی یا احزاب نقش نداشتهاند، شاید در برخی دورهها این نقش کمرنگتر بوده و در برخی دیگر پررنگتر.
.
تسنیم: به نظرتان کدام دورهها فضای سیاسی، پررنگتر بوده است؟
به نظرم، دورههایی که تضاد بین دو جریان سیاسی موجود در کشور وجود داشته، یعنی زمانی که هر دو جناح به نسبت مساوی یا با نسبت مشخصی در شورا حضور داشتهاند، فضای سیاسی کمرنگتر بوده است. برای مثال، در دوره چهارم چنین وضعیتی وجود داشت، جایی که تقریبا لیستهای خاصی رایآوری نداشتند و از هر دو جناح سیاسی افرادی وارد شورا شدند. این تضادهای سیاسی باعث شد که بحث و جدلهایی شکل بگیرد که در نهایت به نفع شهر بود. چراکه هر دو جریان تلاش میکردند تا عملکرد بهتری از خود نشان دهند و در نظارت بر عملکرد شهردار و شهرداری فعالتر باشند.
این نوع رقابت باعث میشد که هر دو طرف سعی کنند نشان دهند که نظارت بهتری انجام میدهند و تخصصهای بیشتری دارند. اگر به کمیسیونها نگاه کنید، به طور کلی اعضای کمیسیونها کسانی بودند که تخصص لازم در زمینههای مختلف را داشتند. برای مثال، اقبال شاکری که تخصصش در زمینه عمران است، در کمیسیون عمران فعالیت میکرد، یا من که فارغالتحصیل مدیریت شهری و شهرسازی بودم، در کمیسیون شهرسازی حضور داشتم. حتی افرادی مثل آقای مختاباد که تخصص هنری داشتند، در کمیسیون فرهنگ و هنر فعال بودند.
به طور کلی میتوان گفت که هم افراد متخصص در موضوعات مختلف در شورا حضور داشتند و هم اینکه این تضاد سیاسی باعث میشد شورا عملکردی پویاتر داشته باشد.
وقتی که یک شورا با اجماع کامل از یک جناح سیاسی وارد میشود و همه اعضا یکپارچه از یک گروه حمایت میکنند، این شورا عملاً بیخاصیت میشود. چرا که وقتی همه اعضای شورا با یک شهردار همنظر هستند، نظارت بر عملکرد شهردار هم به شکل متفاوتی انجام میشود. بر خلاف حالتی که در شورا چند طیف و جناح مختلف حضور دارند و برخی از اعضا شهردار را انتخاب نکردهاند، در این حالت نظارت بیشتر و فعالتر خواهد بود. اعضای شوراهایی که شهردار را انتخاب نکردهاند، سعی میکنند بیشتر عملکرد شهردار را به چالش بکشند و مراقب عملکردش باشند. در حالی که جناحی که شهردار را انتخاب کرده، تلاش میکند که عملکرد شهردار را به گونهای حفظ کند که در برابر جناح مخالف آسیب نبیند.
این تضاد در شوراها باعث میشود که نظارت دقیقتری بر عملکرد شهرداری صورت بگیرد. اما اگر همه اعضای شورا از یک جناح باشند و شهردار هم از همان جناح باشد، عملاً نظارت به حداقل میرسد و شورا کمتر از مسئولیتهای خود عمل میکند. البته این موضوع بیشتر مختص به شورای شهر تهران است. در شوراهای شهرهای دیگر و استانها ممکن است شرایط متفاوت باشد، اما در نهایت به نظر میرسد که وجود تضاد سیاسی میتواند کارکرد شورا را بهبود بخشد.
.
تسنیم: شرایط انتخابات در دوره بعدی قرار است به شکل تناسبی برگزار شود. نظرتان در مورد این تغییر چیست؟ آیا میتواند کمک کند که فضای جدیدی در شورای شهر شکل بگیرد و مشکلاتی که به آنها اشاره کردید مورد توجه قرار بگیرد؟
تناسبی رفتار جدیدی است که در ایران تا حالا تست نشده و طبق آن چیزی که در این قانون مطرح شده، به نظر من اساساً در ایران بیمعنی است. کشورهایی که در آنها بحث تناسبی مطرح میشود، معمولاً چند حزب مشخص دارند؛ مثلاً حزب جمهوریخواه دارند، حزب کارگر دارند، نهایتاً دو یا سه حزب دارند. اما اگر قرار است درباره حزب صحبت کنیم، من فکر میکنم همین الان ما حدود 100 حزب داریم با این حال اگر میکروفون را بردارید و در خیابان از مردم بخواهید لیست احزاب اصلاحطلب و اصولگرا را بگویند؛ 90 درصد اصلاً آنها را نمیشناسند، حتی اسمشان را هم نمیدانند.در کشوری که حتی در همین شهر تهران مردم احزاب را نمیشناسند، تناسب با چه چیزی معنا پیدا میکند؟
در نهایت شما با یک یا دو جریان طرف میشوید. یعنی رفتار، نهایتاً حزبی و تحزبگرایانه نمیشود، چون آنها اصلاً درصدی در بین مردم ندارند. مردم نهایتاً دو جریان را بهنوعی میشناسند و نهایتا فکر میکنم بازی آخر، همان بازی دو جریان میشود؛ این جریان یک لیست میدهد و آن جریان یک لیست.
دوم اینکه برای شورای شهر، به نظر من این موضوع اصلاً معنا ندارد. برای مجلس و نهادهای دیگر که موضوعات سیاسی در آنها باید پررنگتر باشد، شاید بشود یک وقتی دربارهاش بحث کرد اما اتفاقاً من میخواهم بگویم ای کاش تناسبی را اینطور اجرا میکردیم که مثلاً بگوییم از منطقه 19 حتماً سه کاندیدا باشد، از منطقه 22 حتماً سه کاندیدا باشد، و اتفاقاً بگوییم از منطقه یک حتی یک نفر هم معرفی نشود! باور کنید این آرزوی بسیاری از مردم این شهر است؛ شهری که شهردارانش در منطقه یک ساکن هستند.
چرا شهردار یک منطقه جنوبی در منطقه یک ساکن است؟ این ظلم نیست؟ چرا بسیاری از اعضای شورای شهر در منطقه یک زندگی میکنند؟ این ظلم نیست؟ شهردار منطقه یک، تو اصلاً درکی از منطقه 15 داری؟ میدانی خیابان خاوران کجاست؟ میدانی مردم آنجا چطور زندگی میکنند؟
الان شما بروید پاکستان یا حتی شهر کرج؛ 270 نفر عضو شورای شهر دارد. آیا رفتار سیاسی در آنجا خیلی حاکم است؟ نه، دقیقاً تخصصها و همین مدلهایی که من میگویم آنجا حاکم است.
یک زمانی مردم میگفتند ورزشکار نباید در شورای شهر باشد، هنرمند نباید باشد. در دوره ما بدترین حالتش این بود که چهار تا ورزشکار داشتیم، من با وجود اینکه برای همه مردم و برای همه صنفها احترام قائلم اما این نظر را قبول ندارم. من اتفاقاً میگویم شهر یک موجود زنده است و رویدادهای همیشگی دارد. در شهر موضوعات هنری، پزشکی و درمانی و ورزشی داریم بنابراین اگر از هرکدام از این صنفها یک نفر در شورای شهر باشد، هیچ ایرادی ندارد؛ به شرطی که آن فرد کار اجرایی آن حوزه را انجام داده باشد، نه اینکه صرفاً مدالآور ورزشی باشد.
اگر ورزشکاری داریم که مدالآور بوده، اما ورزشگاه هم ساخته، فدراسیون اداره کرده، خدمات ورزشی و تربیت بدنی شهری هم انجام داده، این فرد یک فهمی از مدیریت اجرایی ورزش دارد و اگر یکی از این افراد در شورای شهر باشد، وقتی یک شهرساز میخواهد یک قانون یا لایحهای تصویب کنئ، او هم از منظر خودش به او کمک میکند.
همینطور هنرمندی که دانشگاه هنر اداره کرده باشد، فضای هنری ساخته باشد، تالار هنری یا سینما ایجاد کرده باشد؛ یعنی کار اجرایی هنر انجام داده باشد و در عین حال هنرمند هم باشد، اگر در شورا حضور داشته باشد چه ایرادی دارد؟ باز هم در تصمیمگیری شهری درباره یک موجود پویا به نام شهر به من کمک میکند.
بنابراین تناسب از نظر من دو بُعد دارد؛ یکی تناسب در رابطه با تخصصهای شهری و یکی تناسب در رابطه با مناطق شهری. من این نوع تناسب را قبول دارم اما اینکه تناسب حزبی مطرح شود و بعد این سؤال پیش بیاید که آیا به مشارکت کمک میکند یا نه، از نظر من خیر. مردم دنبال متخصص شهری هستند که بیاید واقعاً زبالهشان را جمع کند، واقعاً اتوبوس درستوحسابی، اتوبوس برقی و تاکسی هیبریدی بیاورد. احزاب چه کمکی میتوانند به این موضوع بکنند؟

تسنیم: بعضیها اصلاً انتخاب تهران را هم برای این کار اشتباه میدانند؛ یعنی معتقدند اگر از شهرهای دیگر شروع میشد و نتیجه آزمون و خطا در شهر دیگری اتفاق میافتاد، نتیجه بهتری داشت.
اتفاقاً رحم کنیم به روستاها و آنها را دیگر گرفتار نکنیم. اتفاقاً در روستاها من فکر میکنم مشارکتهای خوبی وجود دارد. میدانید چرا؟ چون مردم نماینده شورای روستایشان را کنار خودشان دارند و میدانند میرود خواستههایشان را میگیرد. اینجا منِ عضو شورای شهر چه خواستهای از مردمم توانستهام بگیرم؟ اصلاً رابطه خوبی با مردم ندارم. آنجا اما موضوعات خیلی ملموس است؛ مثلاً میگویند این آبراهی که دارد وارد روستای ما میشود، برو کاری کن فلان نشود، و او میرود و این کار را میکند.شهرهایی که جمعیت کمتری دارند هم همینطور هستند.
من واقعاً نظر واقعیام به عنوان یک آدم حوزه مدیریت شهری این است که خواهش میکنم سیاست را از شورای شهر و شهرداری خارج کنیم در مجلس شورای اسلامی اشکالی ندارد، آنجا تست بزنند و هر کاری دوست دارند بکنند زیرا بعداً رفتارشان در انتخاب دولتها و وزرا تأثیر دارد. نمیخواهم بگویم آنجا خوب است یا بد، اصلاً نمیخواهم وارد آن بحث شوم اما خواهش میکنم موضوع خدماتی را درگیر سیاست نکنیم و اینها را از هم جدا کنیم. در عوض، احزاب را موظف کنیم که از متخصصان حوزهها حمایت کنند. یعنی مثلاً من که حزب فلان اصلاحطلب هستم، بیایم از چهار مهندس عمران مشخص که خدمات متناسبی هم در شهر داشتهاند حمایت کنم.
تسنیم: بنابراین میتوانیم بگوییم در این صورت موفقیت حاصل میشود وگرنه با این رویکرد به سیاستزدگی دامن میزنیم.
بله و از تخصصگرایی مدام فاصله میگیریم.
یکی از مشکلات من در شورا این بود که خیلی وقتها موضوعات تخصصی مطرح میکردم، اما خود اعضایی که دور هم بودیم چون آن فهم تخصصی وجود نداشت، لایحه یا درخواست ما به نتیجه نمیرسید. بعد هم آن را درگیر موضوعات سیاسی میکردند. میگفتند اگر الان این موضوع تخصصی را مطرح کنیم، مثلاً با فلان بحث سیاسی چه ربطی دارد؟ یا ممکن است شهرداری که منتسب به خودمان است دچار چالش شود، فعلاً مطرح نکنیم. این یعنی همه ما بهعنوان اعضای شورای شهر میفهمیم زباله باید درست شود، ولی میگوییم اگر الان این چهارشنبه گیر شهردار خودمان که خودمان انتخابش کردیم بیندازیم، شهردارمان هم نمیتواند انجامش دهد.
این نگاه حتی در دورهای که شما معتقدید سیاستزدگی کمتر بوده هم وجود داشت. همه هم معتقدند. خود شما بهعنوان خبرنگاری که میآمدید، فکر میکنم شاهد بودید که 60 درصد دعواهای ما اصلاً دعواهای تخصصی نبود. دعواها سر چه بود؟ سر این بود که آقا یک ساختمان در شهر تهران ریخته، سه ماه است کل شهر تعطیل شده. یعنی چه؟ یعنی ما تخصص جمعکردن یک ساختمان را نداریم؟ اگر در این شهر زلزله بیاید چه کار میکنیم؟ خب نداریم، اوکی، قبول.
همانجا در صحن من گفتم وقتی یک چیزی تخصصش را نداریم، یک زنگ بزنیم ژاپن و بگوییم آقا ژاپنی، تو که زلزله میآید بلدی شهرت را جمع کنی، من همه امکانات و اختیاراتم را در خدمتت قرار میدهم. چون هیچچیزی بلد نبودیم. آتشنشانی زنده درآمد ولی نتوانست پلاسکو را درست جمع کند. دو سه ماه هم یک شهر تعطیل شد و رفتوآمدها به هم ریخت.
ولی همه مدیر بودند. من یک سؤال از آقای شهردار پرسیدم؛ گفتم شما دوره مدیریت بحران برای جمعکردن چنین اتفاقی را کجا گذراندهاید؟ کجا تست کردهاید؟ کجا یاد گرفتهاید؟ هیچ پاسخ کارشناسی به من داده نشد. وقتی من مدعی میشوم که میتوانم این شهر را جمع کنم، باید بالاخره این تخصص را یکجا گذرانده باشم. اگر نگذراندهام، آیا آدمی هستم که کاریزما و توانایی دارم و متخصصانش را در مجموعهام قرار بدهم؟ یا باز هم بر اساس رفتار سازمانی و جناحی دارم معاونینم را تعیین میکنم؟
اگر این اتفاق در این شهر بیفتد، نجات پیدا میکنیم. خیلی بد است که من بهعنوان یک شهروند و بهعنوان عضو شورای شهر این را بگویم. خیلیها از من میپرسیدند، یا شاید الان هم بپرسند، تهران را چه کار باید کرد؟ من یک پاسخ میدادم و میگفتم زلزله، این شهر دیگر کاریش نمیشود کرد؛ این شهر باید یک شب کامل ویران شود تا دوباره ساخته شود.
برای بزرگراه امامعلی، چقدر پلاک خریدیم و چقدر دردسر کشیدیم؛ برای اینکه واقعاً این شهر درست رشد نکرده بود، حالا همان امامعلی امروز پاسخگو است؟ خیر و جزو بزرگترین گرههای ترافیکی شهری شده است. حرکت از شمال این بزرگراه تا جنوب آن بعضا تا سه ساعت به طول می انجامد. مقصرش هم نه شهردارها هستند و نه چیز دیگر؛ مقصر این است که این شهر بیش از حد جمعیتپذیر شده، اما خدمات حملونقل عمومیاش تأمین نشده است یک خانواده چهار خودرو دارد و همه هم در خیابانها هستند، بهخصوص در مناطق بالای شهر.
چرا منطقه یک ترافیکش برطرف نمیشود؟ آقای چمران میگوید نمایشگاه بین المللی را جمع کنیم، مگر میشود؟ من میگویم آقای چمران یکبار بیاید بنویسد و امضا کند که اگر نمایشگاه بینالمللی نباشد، آنجا ترافیک نخواهد داشت، من میپذیرم. ماه رمضان اصلاً نمایشگاه برگزار نمیشود، چرا ترافیک وجود دارد؟ چون منطقه یک تهران باید 300 هزار نفر جمعیت ساکن میداشت، اما الان دو و نیم میلیون نفر جمعیت دارد. چرا؟ چون پلاکبهپلاک را برجباغ ساختیم. بهجای اینکه در هر پارسل یک واحد 200 یا 300 متری باشد، 17 طبقه و یک مجتمع ساخته شده است و حالا هر خانوادهای که آنجا مینشیند، متمول و پولدار است و چهار خودرو دارد.
ما نمیتوانیم ترافیک یک منطقه را حل کنیم، چه برسد به کل ترافیک منطقه. چرا؟ چون کوچههای 12 متری و 16 متری که باید پلاکهای ویلایی میبودند، تبدیل به مجتمع شدهاند. خود این یعنی ترافیک، یعنی نگاه مدیریت شهری در ایجاد طرح جامع و دفاع از طرح تفصیلی اصلاً حاکم نبوده است و تخصص قربانی چیزهای دیگر شده، قربانی درآمدهای اشتباه شده، خامفروشی شده و نتیجهاش وضعیت کنونی شهر تهران شده است.
تسنیم: حالا قصد ندارید برای دوره بعدی شورای شهر تهران کاندیدا شوید؟
فکر میکنم با مدلی که میگویید، ما تقریباً شانسی نداریم. من حزبی نیستم و در بحث تناسبی، امتیاز دست احزاب است. به هر حال این احزاب هستند که کرسیها را بر مبنای درصدهایشان برای خودشان لحاظ میکنند. من واقعاً حزبی نیستم. حالا اصلاً گرایشم هم مهم نیست؛ بحث من تخصصی است. تخصص این کار را دارم، دلم هم میسوزد و اگر هم بخواهم کاندیدا شوم، ممکن است بیایم، ولی واقعاً شانسی نمیبینم که با این شرایط و این مدلها رأیآور باشیم.
برای دوره پنجم مدیریت شهری تهران، به هر دلیلی در لیست اصلاحطلبها نبودم. حتی آن موقع اگر بحثهای تخصصی مطرح میشد، به نظر من ما باید در لیست میبودیم، ولی نشد، بحثها رفت به سمت احزاب و سهمیه؛ الان هم دوباره همان اتفاق تکرار میشود. به احزاب سهمیه میدهیم در جایگاهی که کاملاً تخصصی و خدماتی است. من فکر میکنم این شهر را نجات نمیدهد و به رونق انتخابات هم کمکی نمیکند.
متخصص بیاید، منِ حزب کنار او بایستم و حمایتش کنم، بگویم این فرد اصلاً حزبی نیست، اما آدمی است که در فلان جا فلان کارها را کرده، کارهای شگرفی انجام داده و ما میتوانیم کمکش کنیم شهر را درست کند. این نگاه به تهران کمک میکند. بعد در نهایت هم فردی به عنوان شهردار انتخاب شود که پای همه این حرفهایی که من زدم بایستد، تا پای جان بایستد؛ چون واقعاً خیلی از این رانتهایی که گفتم، تهدید جانی ایجاد میکند.
مثلاً در بحث زباله، خود من تهدید شدم. تلفنهای عجیبوغریب میشود که به شما چه ربطی دارد. من یک مصاحبه میکنم و همه این حرفها را میزنم؛ میگویم آقا سی همت درآمد پنهان داریم. بهجای اینکه منطقی با این بحث برخورد شود، میگویند شما همین سی همتی را هم که یک عده مردم بیچاره دارند ازش میخورند، میخواهید از جیبشان دربیاورید. تفاوت نگاه را ببینید. همه فکر میکنند من الان مخالف کودکان کار هستم یا مخالف کسانی که از زباله درآمد دارند. میگویند اینها بدبختاند و یک درآمد ناچیز دارند، شما به همین هم قانع نیستید. در حالی که من میگویم این ثروت، مال همه مردم است و اگر وارد چرخه مدیریت شهری شود، اقتصاد همان مردم هم درست میشود. اما در نهایت این اتفاقات در تهران میافتد. ما واقعاً بحثهای تخصصی زیادی داریم.
خیلی دوست دارم بنشینیم مفصل و تخصصی صحبت کنیم تا مردم حداقل اطلاعاتشان بالا برود و بفهمند شورای شهر چه کارهایی باید برایشان بکند، شهردار چه وظایفی دارد و چه خدماتی باید بدهد. اگر منِ شهروند بدانم شورای شهر چه وظایفی دارد و شهردار چه مسئولیتهایی دارد، دیدگاهم عوض میشود؛ مدل مشارکت، مدل انتخاب و مدل تصمیمگیری تغییر میکند و مردم مطالبهگر میشوند.
اگر خاطرتان باشد، در دوره ما بارها بحث آموزشهای شهروندی مطرح شد. خود من الان هم دوباره این را تکرار میکنم، با اینکه میدانم ممکن است موضعگیری علیه من شود. من میگویم ما یک سازمان بسیج شهرداری داریم؛ این سازمان بهجای اینهمه کار فرهنگی و هنری، بیاید آموزش شهروندی را بر عهده بگیرد.
تمام مطالبات منِ شهروند را به من آموزش بدهد؛ اینکه چه چیزهایی را باید از شهردار بخواهم، چه چیزهایی را باید از شورای شهر مطالبه کنم. اگر میخواهم بروم پروانه بگیرم، چه چیزهایی حق من است و قانون دارد. اینطوری دیگر آن رانت ایجاد نمیشود که کسی به دفتر خدمات الکترونیک مراجعه کند، کارش راه نیفتد و بعد یک وکیل زنگ بزند و بگوید اینقدر پول بده تا حقت را بگیرم؛ در حالی که این حق قانونی اوست، اما چون حقش را نمیداند و اشراف قانونی ندارد، یک رانت ایجاد میشود و از این گپ، متأسفانه رشوه و پول درمیآید.
مگر سازمان بسیج یک روزی در همین کشور فلج اطفال را ریشهکن نکرد؟ این هم یک کار است. تفکیک زباله از مبدأ یا جمعآوری زباله را سازمان بسیج شهرداری میتواند بر عهده بگیرد، پای کار بایستد و جلوی همه رانتها هم بایستد و این قصه را تمام کند. چرا نکنیم؟ آن موقع مردم این بسیج را بیشتر دوست خواهند داشت یا الان؟
کش و قوسهای هزینه جلسات شورای شهر تهران/ هزینه 7 میلیاردی جلسه شورا چگونه محاسبه شد؟انتهای پیام/




نظرات کاربران