بازدید 1
0

میزگرد/ کاهش 2000همتی کسری بودجه با بهینه‌سازی انرژی/ اول «نقشه راه» بعد «اصلاح قیمت»

میزگرد/ کاهش 2000همتی کسری بودجه با بهینه‌سازی انرژی/ اول «نقشه راه» بعد «اصلاح قیمت»

  • 16 آذر 1404 – 12:28
  • اخبار اقتصادی
  • اخبار صنعت و تجارت
میزگرد/ کاهش 2000همتی کسری بودجه با بهینه‌سازی انرژی/ اول «نقشه راه» بعد «اصلاح قیمت»

کارشناسان در میزگرد تسنیم هشدار دادند: صنعت کشور به‌دلیل فقدان نقشه راه در حوزه انرژی، سالانه بیش از 100روز تعطیل می‌شود، این مشکل ریشه در ناترازی برق و گاز، فرسودگی شدید ناوگان و مصرف بی‌رویه انرژی دارد که با اجرای پروژه‌های بهینه‌سازی قابل حل است.

اقتصادی

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، در میزگرد تخصصی «بحران صنعت و انرژی و راه‌های برون‌رفت از چالش‌های اقتصادی» که با حضور کارشناسان ارشد این حوزه برگزار شد، مهمانان با تشریح جزئیات فرصت‌های کلان و کم‌هفته‌دست‌نخورده در بخش انرژی، تأکید کردند که کشور می‌تواند با اجرای یک نقشه راه عملیاتی و اولویت‌دادن به «بهینه‌سازی» بر «اصلاح قیمت»، علاوه بر حل معضلاتی مانند کسری بودجه، ناترازی حامل‌های انرژی و تعطیلی صنایع، زمینه یک جهش اقتصادی تاریخی را فراهم کند.

در این نشست، محمد رستمی، سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، با تشبیه اقتصاد ایران به «فنر فشرده»، چهار گلوگاه اصلی هدررفت انرژی را معرفی و محاسبه کرد که مدیریت این چهار مورد می‌تواند معادل 2000 هزار میلیارد تومان (دو هزار همت) صرفه‌جویی به‌همراه داشته باشد؛ رقمی که دو برابر کسری بودجه فعلی کشور است.

همچنین آرش نجفی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، با انتقاد از فقدان «نقشه راه» در دهه‌های گذشته، بر لزوم انجام «مهندسی مالی» و آغاز فرآیند نجات اقتصاد کشور از مسیر پروژه‌های زودبازده بهینه‌سازی مانند تعویض بخاری‌ها، کولرهای گازی و نصب سیستم‌های ذخیره‌سازی انرژی (باتری) تأکید کرد و هشدار داد که هرگونه «اصلاح قیمت» بدون پیش‌زمینه‌سازی این پروژه‌ها، تنها به دامن‌زدن به تورم و تشدید مشکلات معیشتی مردم خواهد انجامید.

این کارشناسان خاطرنشان کردند که امروز کشور در شرایط بی‌نظیری از لحاظ ثروت‌آفرینی از محل جلوگیری از هدررفت انرژی قرار دارد و برای تحقق این هدف، نیازمند تعریف قوانین شفاف و بسترسازی برای جذب سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی است.

صنعت ایران درگیر بحران قیمت تمام‌شده/ ناترازی بزرگ صنعت از کجا شروع شد؟

مشروح مباحث مطرح‌شده در این میزگرد را در ادامه می‌خوانید.

وزارت صنعت ,

تسنیم: به‌نظر شما چالش اصلی صنعت کشور در شرایط کنونی چیست؟ آیا فرصت‌های توسعه صنعتی با توجه به ناترازی‌های مختلف از دست رفته است؟

رستمی: بنده دیدگاهی دارم مبنی بر اینکه ایران مانند یک «شیر خفته» است. تجربه شخصی من در مدیریت چند شرکت ورشکسته مانند شرکت پنبه دانه‌های روغنی خراسان این باور را تقویت کرده است. در آن زمان اعتقاد داشتم این شرکت‌ها اگر به حرکت درآیند، مانند شیر خفته‌ای خواهند بود که در حوزه خود هیچگاه متوقف نمی‌شوند. واقعیت نیز همین بود. برای نمونه، شرکت روغن‌کشی مذکور در زمان خود (حدود ده سال پیش) از پیشرفته‌ترین شرکت‌ها بود و اکنون نیز با قدرت به پیش می‌رود.

این شرکت‌ها گرچه ورشکسته بودند، اما من معتقد بودم با به راه افتادن، شکوفا خواهند شد. به نظر بنده، ایران نیز چنین است؛ شیر خفته‌ای که اگر ظرفیت‌هایش آزاد شود، آن نگرانی‌هایی که اشاره شد (مانند پیشی گرفتن رقبایی مثل عربستان) از بین خواهد رفت. کشور ما مانند فنری فشرده است که می‌تواند کارهای بزرگی انجام دهد. بنابراین، اینگونه نیست که ناامید باشیم و بگوییم در این مملکت دیگر نمی‌توان کاری کرد.

من چهار موضوع را به طور خلاصه در حوزه انرژی عرض می‌کنم. ببینید، ما می‌توانیم کارهای مثبت زیادی را در کشور به راحتی انجام دهیم، اما انجام نداده‌ایم و نتیجه‌اش را امروز مشاهده می‌کنیم. هنگام تنظیم بودجه و در پایان سال، می‌بینیم که با کسری بودجه‌ای حدود 800 تا 1000 هزار میلیارد تومانی مواجهیم. این کسری بودجه اثرات خود را دارد؛ از جمله باعث می‌شود به سمت چاپ پول برویم که تورم‌زاست و مشکلات مرتبط با خود را ایجاد می‌کند.

موضوع اول: ما در کشور حدود 300 هزار دستگاه خودروی فرسوده، به ویژه تریلی‌های کشنده فرسوده داریم که در جاده‌ها تردد می‌کنند. حساب کنید: اگر هر کدام سالانه تنها 50 هزار کیلومتر حرکت کنند (رقم زیادی برای یک تریلی نیست، معادل چهار سرویس رفت و برگشت مشهد-تهران در ماه)، و به طور متوسط هر کدام 40 لیتر در هر 100 کیلومتر گازوئیل مصرف کنند، با احتساب قیمت جهانی گازوئیل (حدود 70 هزار تومان برای این محاسبه)، رقم عظیمی به دست می‌آید. 300 هزار خودرو اگر هر کدام در طول سال 50 هزار کیلومتر را بپیمایند و در هر 100 کیلومتر 40 لیتر گازوئیل با نرخ 70 هزار تومان بسوزانند، چه عددی به دست می آید.

این محاسبه نشان می‌دهد حدود 420,000 میلیارد تومان (420 همت) گازوئیل صرف این ناوگان فرسوده می‌شود که هم آلودگی ایجاد می‌کند و هم به شکل هدررفته است. اگر این میزان گازوئیل صادر شود، می‌تواند بخش عمده‌ای از کسری بودجه را جبران کند. کافی است دولت تسهیلاتی (حتی به اندازه یک‌دهم این رقم، یعنی 30 هزار میلیارد تومان) برای تعویض ناوگان فرسوده با کشنده‌های نو فراهم کند. همین امروز، ایران خودرو دیزل، کشنده‌هایی تولید می‌کند که 19 لیتر در صد کیلومتر مصرف دارند، در حالی که کشنده‌های فرسوده و قدیمی (برخی مربوط به دوران جنگ جهانی دوم) تا 70 لیتر مصرف می‌کنند.

موضوع دوم: ما روزانه 20 میلیون لیتر گازوئیل در کشور قاچاق می‌شود. با یک محاسبه ساده (20 میلیون لیتر × 70,000 تومان × 365 روز)، رقم این قاچاق سالانه حدود 511,000 میلیارد تومان (حدود 500 همت) می‌شود. روش‌های این قاچاق عجیب است؛ از نصب مخزن در روستاها و انتقال با لوله به دریا برای سوخت‌رسانی به لنج‌ها، تا استفاده از صندوق عقب خودروها. هرکس با هر وسیله‌ای ممکن، گازوئیل را از کشور خارج می‌کند. فقط این دو موضوع، ارقام کلانی را نشان می‌دهد.

وزارت صنعت ,

موضوع سوم: مورد بعدی در حوزه نیروگاه‌هاست که تخصص شخصی بنده است، چرا که مدیرعامل یک نیروگاه گازی بوده‌ام و از وضعیت آن‌ها دقیقاً مطلع هستم. نیروگاه‌های گازی ما باید به سیکل ترکیبی تبدیل شوند. اساساً در اروپا جستجو کنید، نیروگاه گازی به صورت تک‌واحده و تنها در مدار، اصلاً وجود خارجی ندارد. چند سال پیش در یک برنامه مستند تلویزیونی نشان می‌دادند که حتی روی یک سکوی نفتی در آمریکا یا اروپا، یک نیروگاه گازی 20 مگاواتی وجود داشت که آن را به صورت سیکل ترکیبی اجرا کرده بودند؛ یعنی دارای بویلر و توربین بخار بود. دلیلش هم این بود که تأکید می‌کردند حتی برای تولید 20 مگاوات برق روی سکوی نفتی، باید با راندمان بالا تولید کنیم، نه با راندمان پایین.

ما در کشور حدود 15 هزار مگاوات واحد گازی داریم که به صورت تک‌واحده (سینگل) در مدار هستند. هرکدام از این واحدها در هر ثانیه، نیم تن (500 کیلوگرم) هوای داغ با دمای 550 درجه سانتی‌گراد را از اگزوز خود وارد اتمسفر می‌کنند. در حالی که این هوای داغ باید به سمت بویلر برود تا انرژی آن استحصال شود. اگر این کار انجام شود، می‌توان حدود 7500 مگاوات برق اضافی به ظرفیت کشور افزود.

این صرفه‌جویی در مصرف منابع گاز و گازوئیل چقدر است؟ معادل ارزش حرارتی 20 میلیارد لیتر گازوئیل! این رقم بسیار بالاست. با فرض اینکه در نیروگاه‌ها حدود 40 درصد سوخت مصرفی گازوئیل و 60 درصد آن گاز باشد (با قیمت‌های فرضی 70 هزار تومان برای هر لیتر گازوئیل و 15 هزار تومان برای هر مترمکعب گاز) محاسبه می‌کنیم، رقمی حدود 700 هزار میلیارد تومان (700 همت) به دست می‌آید. این یعنی ما این مقدار انرژی را داریم به سادگی دور می‌ریزیم.

موضوع چهارم: مورد آخر، ماجرای پرغصه مشعل‌ها (فلرها) است. حساب کنید روزانه حدود 50 میلیون مترمکعب گاز در مشعل‌های سراسر کشور در حال سوزاندن و هدر رفتن است. این گاز می‌تواند به عنوان خوراک در شرکت‌های پتروشیمی یا برای مصرف در صنایعی مانند نیروگاه‌ها مورد استفاده قرار گیرد. اگر این حجم گاز را با قیمت حدود 15 سنت برای هر مترمکعب حساب کنیم، رقمی نزدیک به 300 هزار میلیارد تومان (300 همت) در سال به دست می‌آید.

خب، این ارقام را جمع بزنیم:

صرفه‌جویی از نوسازی ناوگان حمل و نقل: حدود 400 همت.
جلوگیری از قاچاق گازوئیل: حدود 500 همت.
افزایش راندمان نیروگاه‌ها: حدود 700 همت.
جلوگیری از هدررفت گاز در مشعل‌ها: حدود 300 همت.
جمع این ارقام حدود 2000 هزار میلیارد تومان (2000 همت) می‌شود.

کسری بودجه ما چقدر بود؟ حدود 1000 همت. با مدیریت همین چهار موضوع، می‌توان دو برابر کسری بودجه را جبران کرد. با این هزار میلیارد تومان اضافی چه کارهایی که نمی‌توان انجام داد؟ من هنوز درباره بنزین هم صحبت نکرده‌ام. کارهای بسیار بزرگی را می‌توان در کشور با این منابع انجام داد و این منابع خود می‌توانند سبب ایجاد ارزش و منابع بیشتری شوند.

نجفی: بدون نقشه راه، اصلاحات قیمتی فقط تورم می‌آورد؛ اول بهینه‌سازی، بعد اصلاح قیمت

نجفی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران گفت: واقعیت این است که اگر در کلیه فرآیندها نقشه راه نداشته باشیم، نقطه شروع و پایان را به درستی تعریف نکنیم و درک کافی از اقتصاد و محدوده تأثیرگذاری آن نداشته باشیم، قطعاً با چالش مواجه خواهیم شد. فرآیندی که در طول سالیان گذشته اتفاق افتاده، مؤید همین مسئله است. در زمان‌هایی که از فروش فرآورده‌های نفتی و نفت درآمد کسب می‌کردیم، مدل مالی مشخصی برای چگونگی سرمایه‌گذاری و هدایت این نقدینگی نداشتیم. نتیجه این است که امروز صنعت را به چالش کشیده‌ایم.

اگر امروز دلواپس وضعیت صنعت هستیم، دلیلش این است که ما بی‌مهابا و بدون هیچ نقشه راهی، اجازه توسعه به صنعت دادیم، بدون اینکه بررسی کنیم آیا ظرفیتی که برای یک صنعت خاص تعریف می‌کنیم کفایت می‌کند یا بیش از حد به آن مجوز می‌دهیم. فضای رقابتی در تمام دنیا، علیرغم عنوان رقابت، برای خود حریم‌ها و محدوده‌هایی دارد؛ چرا که نباید اجازه شکل‌گیری فرآیندهای ضد رقابتی را داد. وقتی فضای ضد رقابتی ایجاد می‌کنید، پدیده «دامپینگ» نیز رخ می‌دهد. همه اتفاقاتی که امروز در حوزه‌های مختلف شاهد آن هستیم، برگرفته از همین است که ما در هیچ‌کدام از حوزه‌ها نقشه راه نداشته‌ایم.

به عنوان نمونه، در حوزه حمل و نقل نقشه راه نداشتیم. ما اجازه دادیم یک خودرو از زمانی که وارد حمل و نقل عمومی و جاده‌ای می‌شود، تا وقتی که بتواند کار کند، به کار خود ادامه دهد. دنیا اینگونه تعریف نکرده است. استانداردهایی وجود دارد که می‌گوید «دخل و خرج» آن باید با هم بخواند. منظور از دخل و خرج، هزینه‌های راننده نیست، بلکه دخل و خرجی است که برای کشور ایجاد می‌کند.

وزارت صنعت ,

امروز اگر خودروی فرسوده‌ای را که 70 لیتر مصرف می‌کند، نقد می‌کنیم، به این دلیل است که در زمان مقرر، اجازه تردد آن را محدود نکردیم و برای تعویض آن برنامه‌ریزی نداشتیم. هر روز صورت مسئله، به قول معروف، دهان باز کرده است. امروز جرأت نداریم به راننده‌ای که خودروی قدیمی دارد بگوییم آن را عوض کند. چرا؟ چون امکان و زیرساختی نداریم که به او خدمات بدهیم. و چرا چنین است؟ چون به مرور زمان، کل ساختار اقتصادی کشور را به دلیل نداشتن نقشه راه، فرسوده و فرتوت کرده‌ایم.

اگر امروز می‌بینیم دولت توانمند نیست تا به راننده تسهیلات بدهد، به این علت است که در روزی که قابلیت آن را داشتیم، به تدریج خود را نحیف کردیم. امروز دولت نحیف است، مردم نحیف هستند، قابلیت و شجاعت تغییر را نداریم و هزینه تغییر را هم نداریم. چون در روزی که موعد آن بود، کار را انجام ندادیم.

هر کاری «مهندسی مالی» خود را دارد. اینکه شما در زمان مهندسی مالی کاری را انجام ندهید، عین مذاکرات است. در زمان‌هایی که موعد مذاکرات ما بوده، مذاکرات را به موقع انجام نداده‌ایم. نتیجه چه بوده؟ زیاده‌طلبی طرف مقابل را ایجاد کرده‌ایم. در زمانی که شرایط ما مناسب‌تر بوده، اگر مذاکره درست‌تر و منطقی‌تری را پیشه می‌کردیم و فضا را متشنج نمی‌کردیم، امروز خیلی راحت‌تر قابلیت مذاکره و سهم‌خواهی خود را داشتیم. پس در موضوعات اقتصادی نیز همین نکته وجود دارد.

اگر می‌خواهیم در مورد درآمدهای نفتی گذشته یا اصلاح ساختار مصرف انرژی کشور صحبت کنیم – موضوعی که مقام معظم رهبری به زیبایی و به درستی با سه کلمه «اصلاح الگوی مصرف» بیان کردند – باید بگویم که این بیان بی‌نظیر است. اگر ما اصلاح الگوی مصرف را از سال 88 که شروع شده بود، با سالانه 10 درصد اقدام پیش می‌بردیم، امروز کشوری کاملاً شکوفا داشتیم. 16 سال از آن زمان گذشته است. اگر بر اساس دغدغه 16 سال پیش ایشان عمل کرده بودیم و دولت‌ها اقدام می‌کردند، امروز این مشکلات را نداشتیم.

نجفی: ما به‌جای هدفمندی، هدرمندی یارانه‌ها را اجرا کردیم

رویکرد چه بوده؟ دولت وقت (دولت دهم) بدترین سیاست ممکن را اتخاذ کرد و هیچ‌کس هم از او پرسشگری نکرد که چرا به اسم «هدفمندی یارانه‌ها»، «هدرمندی یارانه‌ها» کردی؟ یعنی آن 45500 تومانی که به مردم دادی، قرار بود با آن اصلاح الگوی مصرف رخ دهد. آیا اتفاقی افتاد؟ آیا بهینه‌سازی مصرف انرژی رخ داد؟ به دروغ می‌گویند که ما با اصلاح قیمت‌ها پول را به خزانه برگرداندیم. این یک دروغ مطلق است. آن 45500 تومان را وقتی تجمیع می‌کنید، می‌بینید که دولت وقت ماهیانه 2.4 میلیارد دلار را تبدیل به ریال کرده و بین مردم تقسیم کرده است.

اگر به شما امروز پولی بدهند، یک پول تجمیعی است، نه پول خرد. پول تجمیعی، پول قوی و مؤثری است. هرکسی که فهم اولیه اقتصادی داشته باشد، می‌داند که با ماهی 45500 تومان نمی‌توان هیچ اتفاق اصلاحی را رقم زد.

نجفی: در بحث اقتصاد، می‌گوییم پول خُرد اثرگذار نیست و تأثیر کمی دارد. اگر قرار بود اصلاحی صورت گیرد، می‌بایست یک پول قوی، مثلاً 5 میلیون تومان، به صورت یکجا به هر خانوار داده می‌شد و به آن‌ها گفته می‌شد: «این سهم شما از یارانه برای چهار سال است؛ بروید بهینه‌سازی مصرف انرژی منزل خود را انجام دهید.» اما ما خُردخُرد و هفته به هفته پرداخت کردیم.

ما حتی طرحی ارائه دادیم و گفتیم اجازه دهید 2000 شرکت خدمات انرژی (ESCO) ایجاد شوند. این شرکت‌ها می‌توانستند بیش از یک میلیون اشتغال پایدار ایجاد کنند. در ظرف پنج سال و با استفاده از همان پول یارانه‌ها، تمامی منازل مسکونی، ساختمان‌های اداری و تجاری کشور، 35 درصد کاهش مصرف انرژی را تجربه می‌کردند و هزینه‌های آن نیز از محل صرفه‌جویی به خزانه کشور بازمی‌گشت.

حال بیایید رصد کنیم: آیا با پولی که هزینه کردیم و همچنان به عنوان یک بدعت ناشایست، ماهانه 400 تا 500 هزار میلیارد تومان تحت عنوان یارانه پرداخت می‌شود (و تبدیل به حقی شده است)، آیا بهینه‌سازی اتفاق افتاده است؟ اگر افتاده بود، نباید امروز اینجا دور هم می‌نشستیم و می‌پرسیدیم «چه کنیم؟». نباید رئیس‌جمهور مدام بگوید «شما بگویید من چه کار کنم؟». ما رئیس‌جمهور را با همین دستورالعمل‌های اشتباهی که 16 سال پیش بدعت گذاشته شد، آچمز کرده‌ایم.

امروز که داریم صحبت می‌کنیم، آبستن اتفاقاتی هستیم که 15 سال پیش پایه‌ریزی شد و امروز بدون هیچ کارایی درگیر ناترازی برق، ناترازی گاز، ناترازی بنزین، ناترازی گازوئیل و هزاران موضوع دیگر هستیم. این مسائل در کنار هم باعث شده صنعت ما بیش از 100 روز در سال تعطیل باشد.

صنعتی که 100 روز در سال تعطیل است… جالب اینجاست که ما از لحاظ مدیریتی حتی به صنعت همدلی و همراهی هم نمی‌کنیم. اگر من صنعت را به واسطه کمبود برق یا گاز در میان هفته تعطیل کردم و در پایان هفته امکان وصل کردن برق و گاز را دارم و می‌توانم کارگرانم را در روز تعطیل به کار بگمارم، باید هزینه‌های تأمین اجتماعی مضاعف و هزینه‌های کار در روز تعطیل را بپردازم. اگر روزهایی را تعطیل کردیم، باید هزینه‌های آن را بدهیم. این به من مربوط نیست! ببینید، ما در همه زمینه‌ها به دلیل نداشتن نقشه راه، دچار مشکل شده‌ایم. اگر یک نقشه راه اقتصادی داشتیم، حتی اگر مجبور به تعطیلی به دلیل کمبود برق یا گاز بودیم، می‌توانستیم یک تقویم از پیش تعریف شده داشته باشیم. اما هیچ‌کدام از این‌ها اتفاق نمی‌افتد و نتیجه، یک هرج و مرج است.

وقتی می‌بینید شاخص نرخ شاخص در کشور ما به 42 درصد رسیده، می‌دانید 42 درصد یعنی چه؟ یعنی چرخه خرید و فروش و چرخه تأمین دیگر فراهم نیست. وقتی من تولیدکننده، کالایی تولید نکنم (چون خریداری وجود ندارد)، پس ماده اولیه خود را از تولیدکننده دیگر نمی‌خرم و ماده خود را نیز به تولیدکننده بعدی نمی‌دهم. پس چرخه شکسته است. این‌ها همان فرآیندهایی است که باید در چرخه اقتصادی از آن‌ها درک داشته باشیم.

اینکه وزیر اقتصاد به دنبال این است که بگوید چه کنیم تا اقتصاد روان شود، واضح است: باید نقشه راه داشته باشیم. من خدمت ایشان رسیدم و در مورد تعویض بخاری‌ها صحبت کردم. بسیاری مزاح می‌کردند که «بخاری؟!». اما ببینید، همان‌طور که آقای رستمی کلان‌نگری کردند و مباحث کلان را به درستی یادآوری کردند، من نیز بخش دیگری از مزیت‌هایی را که می‌تواند در کشور اتفاق بیفتد، تعریف می‌کنم.

با وجود اینکه همه فرمایشات ایشان درست است، قابلیت اجرای آن‌ها منوط به سرمایه‌گذاری است. یعنی ما باید سرمایه‌گذاری تعریف کنیم تا بیاید تجهیزات و خودروی کم‌مصرف بدهد و هزینه آن از محل صرفه‌جویی مستهلک شود. در مسئله مرغ و تخم‌مرغ، بالاخره یکی باید اول اتفاق بیفتد. ما بنزین را به‌طور بی‌مهابا مصرف می‌کنیم چون خودروی کم‌مصرف نداریم، و خودروی کم‌مصرف را نمی‌توانیم وارد چرخه کنیم چون پولش را نداریم. بنابراین از یک سو پول را هدر می‌دهیم، درست مانند کاری که در نیروگاه‌ها انجام می‌دهیم.

برای تأمین گاز نیروگاه‌ها کافی است آن 21 میلیون بخاری گازی منسوخ در کشور را تعویض کنیم. میزان گاز استحصال‌شده از این طریق، بیش از 110 میلیون مترمکعب در روز خواهد بود. اگر همین 110 میلیون مترمکعب گاز صرفه‌جویی شده را به نیروگاه‌ها بدهیم، دیگر نیروگاه‌ها مشکلی نخواهند داشت.

نجفی: با همان 110 میلیون مترمکعب گاز اضافه‌ای که به نیروگاه‌ها داده می‌شود، آن‌ها می‌توانند از مازوت‌سوزی و گازوئیل‌سوزی اجتناب کنند. بنا به گزارش یکی از معاونان وزارت نفت، ما در حال حاضر در نیروگاه‌ها و در ایام مختلف سال، به دلیل کمبود گاز، در مجموع 14 میلیارد دلار مصرف سوخت مایع داریم که بیش از 5 میلیارد دلار آن مازوت است. (عدد دقیق‌تر را به خاطر ندارم، اما رفرنس آن، خود مدیران ارشد وزارت نفت هستند.)

کل پروژه تعویض بخاری‌های فرسوده، حدود چهار میلیارد دلار هزینه دارد. ما در حالی که سالانه 14 میلیارد دلار سوخت مایع را هدر می‌دهیم، نمی‌خواهیم آن چهار میلیارد دلار را سرمایه‌گذاری کنیم و یک‌بار برای همیشه پرونده مصرف بی‌مهابای گاز توسط بخاری‌های کم‌بازده را ببندیم. می‌دانید؟ در همه زمینه‌ها همینطور است.

به‌عنوان مثال، ما (در گذشته) خودروساز خارجی داشتیم که حدود 10 سال پیش آمده بود و گفته بود: «من خودرو می‌دهم، بنزین صرفه‌جویی‌شده ناشی از این تعویض خودرو، برای مدتی که من سرمایه‌گذاری مسلط شوم، مال من باشد.»، دقت می‌فرمایید؟ یعنی ما راهکارهای مختلفی داریم.

من بیش از این پرگویی نمی‌کنم چون زمان محدود است، اما مستحضر باشید که اینکه ما بی‌مهابا بگوییم بنزین گران شود و هزینه‌ها را بالا ببریم، راهکار نیست. اتفاقاً این یک رابطه ماتریسی است. یک سوال می‌پرسم و صحبتم را محدود می‌کنم.

در سال 98، در زمانی که قیمت بنزین را افزایش دادند، قیمت دلار 9800 تومان بود. (دقیق می‌گویم، جهت ادب است، وگرنه خودم کاملاً وارد موضوع هستم). قیمت بنزین را کردند 3000 تومان که معادل حدود 32 سنت بود. (یعنی از قیمت فوب بندر در خلیج فارس هم بالاتر می‌زدیم که در نوع خود عالی است). فارغ از آن تحرکات و آشوبی که اتفاق افتاد ـ که از ناحیه مردم نبود؛ مردم نبودند که آن آشوب‌ها را ایجاد کردند، ذی‌نفعانی بودند که میلیاردها دلار منافع از قاچاق سوخت داشتند و هزینه کردند تا یک‌سری لات و اوباش در خیابان‌ها بریزند و تشنج ایجاد کنند ـ آن‌ها مردم عادی ما نبودند. مردم عادی ما، مگر ما آمدیم در خیابان؟ مگر ما اعتراضی کردیم؟ ما باور داشتیم که اصلاح قیمت بنزین درست است. همه اعتقاد داشتند. مردم عادی که در شش-هفت سال گذشته هزار درصد تورم را تحمل کرده‌اند، مردمی که نان برایشان 13 برابر گران شده (غیر از سال 1404) و سکوت کرده و با دولت همراهی کرده‌اند… از این نجیب‌تر ما مردم در دنیا نداریم. لذا قیمت بنزین در 25 آبان 1398 معادل 33 سنت شد. قبول، حرفی نداریم.

اما دوم اسفند 98 (فقط سه ماه و چهار روز بعد) قیمت دلار شد 20,000 تومان. قیمت بنزین شد چقدر؟ 14 سنت! حالا کی مقصر است؟ اینجاست که باید دنبال مقصر گشت؟ این تأثیرات پروانه‌ای افزایش قیمت سوخت و مسائل دیگر، از جمله موضوعات آن برهه (مانند شهادت شهید سلیمانی و اتفاقات دیگر) است. آن‌ها همه تورم‌زا بودند، ناخودآگاه. اما واقعیت امر این است که بنزین 33 سنتی ظرف سه ماه شد 14 سنت. امروز هم حدود دو سه سنت است.

رستمی: 4 گلوگاه انرژی، 2000 همت نجات: نقشه راه عملیاتی رستمی برای خروج از بن‌بست اقتصادی

رستمی: در مورد نیروگاه‌ها، دوستان در سازمان برنامه نیز گاهی اشاره می‌کنند که میزان سوختی که به نیروگاه می‌دهیم با خروجی آن متناسب نیست؛ یعنی نیروگاه سوخت دریافت می‌کند اما خروجی مورد انتظار را ندارد. این موضوع به بحث کیفیت و مکانیزم‌های بهینه‌سازی بازمی‌گردد. برنامه‌ای نیز در مورد خطوط لوله، پالایشگاه‌ها، ورودی و خروجی نیروگاه‌ها و همچنین خود سوخت وجود دارد. مثلاً در مورد پلمپ‌های تانکرهای حمل سوخت که گاهی اختلافی بین کیفیت سوخت تحویلی از نیروگاه به تانکر و تحویل تانکر به نیروگاه دیده می‌شود، نشان می‌دهد در میانه راه اتفاقی می‌افتد.

اما سوال من اینجاست و باز هم به صحبت‌های آقای نجفی اشاره می‌کنم. این مسائل، گره بزرگی را باز نمی‌کنند. به قول معروف، این‌ها حل‌کننده یک مشکل کوچک هستند. تصور شخصی من این است که اساساً نیازی نیست وارد این موضوعات ریز شویم. باید سراغ موضوعات کلانی برویم که می‌توانند مشکلات و گره‌های اصلی این کشور را حل کنند. باید کلان فکر کنیم.

فرمایش ایشان بسیار درست است. ما الان دقیقاً می‌دانیم چگونه انرژی را هدر می‌دهیم. به کشاورزی سنتی نگاه کنید. در این روش، بذر را به صورتی می‌پاشند که مورچه می‌خورد، پرنده می‌برد و زیر خاک زیاد می‌رود و از بین می‌رود. فقط 25 درصد آن گندم سبز می‌شود. در دنیای امروز برای تک‌تک این مراحل برنامه‌ریزی دارند. نقطه به نقطه بذر کاشته می‌شود. حتی بذر را در جای دیگری پرورش می‌دهند. مسائل بسیار بزرگتری داریم که اول باید روش کشت خود را مدیریت کنیم.

الان آلمان با یک‌چهارم منابع ما… دنبال پلمپ نروید! سیستم آن‌ها مشخص است. در موضوع قاچاق هم ساختار و سازمان پشت آن مشخص است. باید نگاه کلان داشت.

من برمی‌گردم به ابتکار عمل. یک نکته می‌خواهم بگویم. آقای نجفی کاملاً درست گفتند. فقط می‌خواهم مطلب دیگری اضافه کنم. ایشان درست می‌فرمایند که هر کاری زمان خاص خود را دارد و اگر انجام ندادیم، فرصت را از دست داده‌ایم. ایشان فرمودند که آن زمان گذشت. اما من می‌خواهم بگویم: درست است که آن زمان، کم‌هزینه‌ترین زمان برای انجام آن کار بوده، اما کامل‌کننده فرمایش ایشان این است که این دلیل نمی‌شود که بگوییم چون زمانش گذشت، دیگر رهایش کنیم. «هر موقع ماهی را از آب بگیری تازه است.» این نکته مهمی است.

البته آن ثروت از دست رفته، در جای خاص خود بوده و همان توزیع نقدینگی در جامعه نیز خود باعث ایجاد تورم شد. اگر با هوشمندی و در زمان خود عمل می‌کردیم… مثلاً شما ساختمانی می‌سازید. در حین ساخت می‌دانید که باید یک فضای اضافه در آن ایجاد کنید. اگر ایجاد نکنید و ساختمان را بسازید، بعداً می‌گویید چرا اینجا ایجاد نشد. ایرادی ندارد، دیوار را خراب می‌کنیم، اما هزینه دارد. اگر از اول انجام می‌دادید، این هزینه را نداشتید. این نکته درستی است. اما نکته بعدی این است که ما نباید بگوییم حالا که نشد، رهایش کنیم. اگر واقعاً می‌بینیم کاری درست است، باید همان کار درست را انجام دهیم. این یک نکته بود.

وزارت صنعت ,

نکته بعدی در رابطه با بحث سازمان مربوطه است (اسم دقیقش شاید «سازمان مدیریت راهبردی بهینه‌سازی انرژی» یا چیزی شبیه به این باشد). این سازمان باید در رأس چند وزارتخانه باشد. یعنی باید ذیل مقامی مانند ریاست‌جمهوری، یک جایگاه خاص داشته باشد تا بتواند اشراف و دسترسی لازم را داشته باشد، دقیقاً مانند سازمان هوش مصنوعی که ما تأکید داشتیم باید در ذیل ریاست جمهوری باشد تا بتواند داده‌های چند وزارتخانه را دریافت کند.

ایشان (آقای نجفی) تخصصشان در حوزه ساختمان است، به‌عنوان مثال، ساختمان‌هایی که در کشور ساخته می‌شود، چرا «گرید انرژی» نمی‌گیرند؟ مردم نمی‌پذیرند؟ دلیلش چیست؟ چگونه است که یک یخچال می‌سازیم و برایش برچسب انرژی (گرید) می‌زنیم، اما یک ساختمان می‌سازیم و برای آن گرید انرژی تعریف نمی‌کنیم؟ مگر ساختمان انرژی مصرف نمی‌کند؟ چرا سازنده‌ای که ساختمان می‌سازد و به مردم می‌فروشد، اعلام نمی‌کند که گرید انرژی این ساختمان مثلاً «ب» یا «آ» است؟ در غیر این صورت، شما بخاری بگذارید باز گرم نمی‌شود، کولر بگذارید سرد نمی‌شود، ما به همین سادگی در ساختمان‌ها انرژی هدر می‌دهیم.

در این رابطه، «مبحث 19 مقررات ملی ساختمان» وجود دارد. البته جدیداً شنیده‌ام دستورالعمل برچسب‌زنی (گریدینگ) را در دست تهیه دارند. دلیل این تأخیر چیست؟ در حوزه کشاورزی چطور؟ مگر ما کم انرژی هدر رفته داریم؟ وقتی به ما مردم می‌گویند صرفه‌جویی کنید، من این یک لیوان آب را باید صرفه‌جویی کنم. اما این یک لیوان آبی که در منزل من ممکن است اضافه بیاید، یا به چاه جذبی می‌رود یا وارد سیستم فاضلاب می‌شود و در جای دیگری استحصال می‌شود. پس این آب کجا هدر می‌رود؟ آنجایی که آب تبخیر می‌شود. کجا؟

85درصد مصرف آب کشور مربوط به کشاورزی است که بد مصرف می‌شود

در کشاورزی که 85 درصد مصرف آب را به خود اختصاص داده است. پشت سدها را که بگوییم… اما وقتی آب را به صورت غرقابی روی زمینی می‌فرستید که آفتاب به آن می‌تابد، دارید آب را تبخیر می‌کنید. می‌خواهم بگویم بیشترین مصرف آب ما کجاست؟ مصرف ما در کشاورزی است: 85 درصد. اگر می‌گویند صرفه‌جویی کنید…

رستمی: در مصرف آب، این موضوع مشهود است. ما حدود 12 تا 15 درصد آب را در بخش‌های خانگی و صنعتی مصرف می‌کنیم. حتی اگر نهایت صرفه‌جویی ممکن را در منازل انجام دهیم، چیزی حدود 4 تا 5 درصد صرفه‌جویی می‌کنیم که نهایتاً به 3 یا 4 درصد می‌رسد. اما اصل کار آن طرف است! مشکل اصلی در سیستم کشاورزی ماست.

سیستم کشاورزی ما به گونه‌ای است که برای تولید یک کیلوگرم گوجه‌فرنگی به روش غرقابی، 300 لیتر آب مصرف می‌شود. در حالی که اگر همان محصول را در گلخانه پرورش دهید، فقط با 30 لیتر آب می‌توان به نتیجه رسید. پس بخش عمده هدررفت انرژی و آب ما در کشاورزی است. در ساختمان هم همینطور است. حالا در صنعت هم برایتان مثال می‌زنم.

در اروپا، موتورهای الکتریکی که استفاده می‌شوند باید در رده‌های بهره‌وری انرژی IE3 یا IE4 (معادل A+ به بالا) باشند. در حالی که در کشور ما، موتور الکتریکی که تولید می‌شود، حتی در رده پایین‌ترین استاندارد (IE1) هم قرار نمی‌گیرد. ببینید چقدر انرژی هدر می‌دهند.

ما 20 میلیون کولر آبی در کشور داریم. بحث هدررفت آب آن‌ها را کنار بگذاریم (که هر کدام در 10 ساعت حدود 150 لیتر آب مصرف می‌کنند). خود موتور الکتریکی داخل کولر، راندمانی حدود 33 درصد دارد! در حالی که آیا موتور با راندمان بالا در کشور نداریم؟ چرا داریم. هم‌اکنون یک شرکت دانش‌بنیان در ورامین، موتور الکتریکی القایی با راندمان 79 درصد تولید می‌کند. مقایسه کنید: راندمان 33 درصد در مقابل 79 درصد. این یعنی ما فقط در موتورهای کولرهایمان، معادل 7000 مگاوات برق هدر می‌دهیم. در صنعت هم وضع به همین منوال است.

باز برمی‌گردم به نکته بسیار زیبای آقای نجفی: ما نقشه راه نداریم. سندمان نوشته نشده، برنامه نداریم. در صنعت، چطور است که در اروپا استفاده از موتورهای با رده IE3 و IE4 اجباری است و حتی IE2 ممنوع است، اما در کشور ما نه تنها ممنوع نیست، بلکه از گمرک ما موتوری وارد می‌شود که رده انرژی‌اش حتی پایین‌تر از IE1 است؟ چرا؟ آیا سازوکار قانونی نداریم؟ داریم، اما اجرا نمی‌شود.

اگر ما بیایم و همین موارد موجود را بهینه و اصلاح کنیم، خواهیم دید که می‌توانیم نفس بکشیم. مثل ماشینی که در سربالایی گیر کرده است. راننده برای اینکه بتواند از سربالایی بالا برود، می‌گوید باید بارم را کم کنم و مقداری از محموله را پایین بریزم. اما گاهی لازم نیست. فقط کافیست به ماشین نفس بدهی، یک لحظه توقف کنی و کار دیگری انجام دهی. لازم نیست حتماً سریع به سمت اصلاح قیمت بروی. برو روی بهینه‌سازی همان موضوعاتی که صحبت کردیم، کار کن. بعد که نفس کشیدی و شرایط بهبود یافت، می‌توانی بگویی حالا می‌توانم وضع مردم را سروسامان دهم و به آن‌ها کمک کنم. بعد از آن کمک، تازه می‌توانی بروی سراغ اصلاح قیمت.

یک توضیح بیشتر می‌دهم. من گفتم با بهینه‌سازی‌ها حدود هزار همت(هزار هزار میلیارد تومان) صرفه‌جویی می‌شود. بودجه آموزش و پرورش ما چقدر است؟ حدود 300 همت.اگر ما همین 300 همت را به 450 همت افزایش دهیم (یعنی یک و نیم برابر کنیم)، حقوق معلمان 50 درصد افزایش می‌یابد. یعنی معلمی که 20 میلیون تومان می‌گرفت، 30 میلیون تومان خواهد گرفت. شما این افزایش حقوق را از محل همان صرفه‌جویی‌ها انجام می‌دهی. بعد که حقوق‌ها را افزایش دادی، می‌توانی بروی سراغ اصلاح قیمت‌ها. اما اگر معلمی که در زندگی خود مانده، شما بروی اصلاح قیمت انجام دهی، آن مردم دیگر چه زندگی‌ای خواهند داشت؟ این همان بحث روابط ماتریسی است.

رستمی: ما مدل اقتصادی مشخصی نداریم. در یک جلسه، آقای فرهاد رهبر (معاون وزیر نفت) حضور داشتند. به ایشان گفتم: آقای دکتر، دنیا برای نیم درصد بالا و پایین شدن قیمت‌ها، ده‌ها ساعت وقت می‌گذارند و مذاکره می‌کنند. آیا شما یک‌دفعه و بدون کارشناسی دقیق، دست در جیب کردید و تصمیم گرفتید قیمت سوخت کارخانه‌های سیمان را 15 درصد افزایش دهید؟! بعد گفتند خب حالا 10 درصد! به این می‌گویند نتیجه «کار کارشناسی»؟

من بحث صنعت را گفتم. بحث ساختمان و کشاورزی را گفتم. در صنعت، بخش عمده، همان موتورهای الکتریکی هستند که راندمان بسیار پایینی دارند و امکان تولید موتورهای با راندمان بالا در کشور وجود دارد. اگر ما در این حوزه ورود کنیم و موتورهای با راندمان بالا تولید کنیم، اثرش فوری خواهد بود. حتی من که خودم مدافع ایجاد نیروگاه جدید و افزایش تولید برق هستم، می‌گویم اگر توانمان را روی بهینه‌سازی بگذاریم، اثرش زودتر جواب می‌دهد تا اجرای یک پروژه جدید. البته آن پروژه هم باید در جای خودش انجام شود و رها نشود، اما پروژه‌های بهینه‌سازی زودبازده‌تر هستند.

خب، وزارتخانه‌های مرتبط دیگر با این موضوع (مسکن، کشاورزی، صنعت) را گفتیم. یک بحث دیگر، راندمان نیروگاه‌ها است. راندمان نیروگاه گازی قدیمی حدود 28 درصد است. واحدهای جدیدتر ممکن است به حدود 31-32 درصد برسند. در کل، راندمان نیروگاه‌های گازی به تنهایی زیر 55 درصد است و در بهترین حالت با پیشرفت فناوری به 35 درصد می‌رسد. اما اصل ماجرا این است: واحد گازی باید با واحد بخار ترکیب شود و به نیروگاه سیکل ترکیبی تبدیل گردد. در این صورت راندمان کلی به حدود 47 تا 55 درصد (بسته به مدل نیروگاه) افزایش می‌یابد.

خب، شما همان میزان سوختی را که به نیروگاه می‌دهید، می‌توانید با راندمان 30 درصد بسوزانید یا با راندمان 50 درصد. برای بخش دوم (تبدیل به سیکل ترکیبی) باید سرمایه‌گذاری کنیم. آیا در شرایط فعلی سرمایه‌گذار ترغیب می‌شود این کار را انجام دهد؟ همین الان به شما می‌گویم: خیر. چرا پیگیری نمی‌شود؟ چون سرمایه‌گذار می‌خواهد بداند سرمایه‌اش حداکثر ظرف چند سال مستهلک و بازمی‌گردد. دوره بازگشت سرمایه چقدر باید باشد؟ سه سال ایده‌آل است، پنج سال هم خوب است. اما ما حساب کردیم: با قیمت فعلی برق، این دوره برای سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های گازی سیکل ترکیبی، به 25 سال می‌رسد! سرمایه‌گذار بعد از 25 سال به اصل سرمایه‌اش بازمی‌گردد. چرا؟ به دلیل نرخ بهره و مهمتر از آن، قیمت فروش برق.

البته قیمت برق اصلاح شده و این اصلاح قیمت کمک می‌کند تا این سرمایه‌گذاری امکان‌پذیر شود. ما قانونی هم داریم به نام قانون «بیع متقابل» (Buy-Back). اما این قانون در این سال‌ها اجرا نشده است. باید برویم دنبال متقاضی (پرتقال‌فروش) بگردیم؟! (اشاره به دشواری جذب سرمایه‌گذار با شرایط فعلی).

رستمی: ترک فعلی که وزارت نفت انجام داد (اجرا نکردن قانون بیع متقابل) مشکل‌ساز شده است. این قانون مال خیلی وقت پیش است و حتی امضای آقای جهانگیری را دارد و مربوط به سال‌های 94 یا 95 است؛ یعنی حدود 10 سال قبل. بر اساس این قانون، به ازای هر مترمکعب صرفه‌جویی سوخت که سرمایه‌گذار در نیروگاه ایجاد کند، وزارت نفت باید مبلغی (مثلاً هفت سنت) را به او بپردازد. دو سه شرکتی در اصفهان شروع به کار کردند، اما به هر حال منظورم این است که این سازوکار هم در حوزه نیروگاه وجود داشته اما اجرا نشده.

مگر نیروگاهی که داریم ایجاد می‌کنیم، فاز بخارش را از کجا تأمین می‌کنیم؟ از انرژیی که دارد هدر می‌رود. مگر ما انرژی خورشیدی را نمی‌توانیم بگیریم؟ اگر برق تولیدی از نیروگاه‌های خورشیدی را به قیمت تابلو (قیمت واقعی) بفروشیم، برای سرمایه‌گذار صرفه اقتصادی دارد. اما داستان انرژی خورشیدی: دولت دارد سرمایه‌گذاری می‌کند. همه می‌رویم به سمت اینکه برویم خورشیدی! اینطور نیست. باید به یک نسبت منطقی توجه کرد. در سبد انرژی دنیا، سهم خورشید حدود 10 تا 17 درصد است. یک دفعه در کشور ما جوگیر می‌شویم که همه برویم دنبال آن، در حالی که هنوز به 2000 مگاوات هم نرسیده‌ایم. این هم نکته مهمی است. نگاه کنید، اگر شما در حوزه انرژی خورشیدی سرمایه‌گذاری کنید و برق را به قیمت تابلو بفروشید، صرفه اقتصادی دارد.

پکن از آلوده‌ترین شهر، چگونه به هوای پاک رسید؟

نکته بعدی روی بحث هوای تهران است. دو سه هفته پیش به پکن رفته بودیم. دیدم هوای پکن عالی، تمیز و آسمان آبی است. می‌دانید پکن 30 میلیون جمعیت دارد و زمانی کثیف‌ترین شهر دنیا بود. الان تبدیل به شهری تمیز شده. چرا؟ چکار کردند؟ سیستم گرمایشی در منازل پکن وجود ندارد. یک سیستم گرمایشی متمرکز (CHP یا CCHP) خارج از شهر وجود دارد و آب گرم در شهر توزیع می‌شود. توجه دارید؟ یعنی شما نیروگاهی مثل پاکدشت یا دماوند که اینجا داریم، در هر برج آن (کولینگ‌تاور) مقدار زیادی گرما وارد اتمسفر می‌شود. حتی این نیروگاه که راندمانش نزدیک 50 درصد است، هوای گرمی که از کولینگ‌تاورها خارج می‌شود، در دنیا از آن برای گرمایش منازل و حتی گرم کردن خیابان‌ها در مناطق یخبندان استفاده می‌کنند.

ما پروژه CHP و CCHP را در سال 96 مطرح کرده بودیم. اساس آن این بود که سرمایه‌گذاران بخش خصوصی در مناطق مختلف، نیروگاه‌های پراکنده کوچک (10 یا 15 مگاواتی) احداث کنند. برق منطقه را تأمین کنند و با راندمان بالای 55 تا 85 درصد، آب داغ ناشی از حرارت اگزوز یا بخار را نیز تولید کرده و به صنعت یا برای گرمایش منازل مسکونی بدهند و مشعل‌های مسکونی را خاموش کنند.

ما در شهر پرند، وقتی نیروگاه پرند احداث می‌شد، قرار بود آب داغ آن به داخل شهر پرند بیاید. متأسفانه با تغییر و تحولات دولت نهم و دهم، موضوع به سمت دیگری رفت و عملیاتی نشد.

مستحضر باشید ما بیش از 100 میلیارد دلار در کشور انرژی مصرف می‌کنیم که بخش عمده آن قابل بازیافت، استحصال و نقدکردن است. شاید بیش از 60 میلیارد دلار از این رقم، انرژی اتلافی است. مثال‌هایی که آقای مهندس (نجفی) زدند، نمونه‌هایی از این هستند.

جالب است بدانید: ما روزانه در گلخانه‌ها نزدیک به 60 میلیون مترمکعب گاز مصرف می‌کنیم. در حالی که پتروشیمی‌های ما کلاً به 65 تا 70 میلیون مترمکعب گاز نیاز دارند تا بتوانند خوراک و سوخت نیروگاه خود را برای تولید محصول تأمین کنند. در ایام سرد سال، به دلیل انتقال گاز به منازل، بخشی از گاز پتروشیمی‌ها محدود می‌شود و حدود 35 تا 40 میلیون مترمکعب به آن‌ها داده می‌شود. ضرر این عدم تأمین گاز، 2 میلیارد دلار است. خیلی ساده است.

باز هم تأکید می‌کنم، ما در شرایط بی‌نظیری از لحاظ ثروت‌آفرینی هستیم. فرمایشات من از اول این بود: ما الان قابلیت این را داریم که حتی با سرمایه‌گذاری خارجی مشارکت کنیم. تحریم‌ها هم شامل این حوزه نمی‌شود. جهت اطلاعتان، در حوزه تجدیدپذیر، بهینه‌سازی مصرف انرژی و کاهش کربن، ما درگیر تحریم نیستیم. درگیر FATF بودیم که آن هم عملاً حل شده و مصوباتش در کشور ما حداقل تصویب شده (هرچند فرآیندش کامل نشده). اما مهم این است که بخش خصوصی ما می‌تواند در این حوزه با خارجی کار کند.

نکته همین است. ما هنوز اجزایی (قوانین و زیرساخت‌ها) را نداریم که به درستی به هم متصل شوند و برای سرمایه‌گذار جذاب باشند. از جمله: نرخ ورود و خروج ارز، نحوه ورود و خروج ارز، نحوه مالکیت بر منافع. این‌ها دشواری‌هایی است که باید تعریف کنیم. در سیاست‌های درهای باز، باید اجازه دهیم به نحوی سرمایه‌گذار خارجی با تسهیل‌گری و آغوش باز دولت و همراهی سرمایه‌گذار بخش خصوصی ایران، وارد شود و سرمایه‌گذاری کند.

امروز بزرگترین چالشی که نمی‌گذارد سرمایه‌گذار خارجی وارد شود، همین ضعف قوانین ماست. همین سفتی و پیچیدگی در برقراری ارتباط بین ما و سرمایه‌گذار خارجی وجود دارد و عملاً سرمایه‌گذار جرأت نمی‌کند بیاید. در غیر این صورت، ما فرصت اقتصادی فوق‌العاده‌ای برای سرمایه‌گذار خارجی هستیم. کافی است ما درست تعریف کنیم. از منافعی که از همین محل صرفه‌جویی حاصل می‌شود، جوری برنامه‌ریزی کنیم که سرمایه‌گذار خارجی بتواند منافع خود را به درستی برداشت کند و منتفع شود. برای ما قطعاً منفعت بیشتری خواهد داشت. این جذب سرمایه‌گذار خارجی است.

نجفی: از کولر گازی تا پاوربانک: طرح‌های زودبازده، راه نجات از کمبود برق

نجفی: در مورد آن بحث برچسب انرژی، یک توضیح بدهم. سال 1390، اتاق بازرگانی، کمیسیون انرژی اتاق و انجمن بهینه‌سازی مصرف انرژی ایران (سلسله مراتب را عرض می‌کنم) دستورالعملی برای ارزش‌گذاری بر میزان مصرف انرژی تحت عنوان «ستاره انرژی» تعریف کردند. این دستورالعمل برای ساختمان‌های تجاری و مسکونی ارائه شد، در کمیسیون انرژی وقت تصویب شد و قابلیت اجرایی پیدا کرد تا ساختمان‌ها را برچسب‌گذاری کنیم و بر اساس یک استاندارد متداول جهانی به آن‌ها ستاره بدهیم.

حالا بگویم آن چه چالشی داشت. نهایتاً موسسه استاندارد در زمان خودش (سال 90-91) از ما خواست که اقدامی نکنیم و اجازه دهیم برچسب انرژی توسط موسسه استاندارد صادر شود. در جلسات بعدی که در ریاست جمهوری تشکیل شد، همه متفق‌القول گفتند که نحوه ارزش‌گذاری برچسب انرژی به حدی سختگیرانه است که هیچ ساختمان‌سازی و هیچ سرمایه‌گذاری زیر بار این نمی‌رود که ساختمان خود را زیر سؤال ببرد.

چرا؟ الآن در کشور ما یخچال گرید A و کولر گازی گرید A++ است. ما اصلاً زیر Aو B را قبول نداریم. آن وقت، در بهترین حالت، اگر سازنده تمام مقررات ملی ساختمان (مبحث 19) را کامل رعایت کرده باشد، در گریت‌گذاری موسسه استاندارد، حداکثر گرید C می‌گیرد! خب، طبیعی است که طرف با این کار، انگِ کم‌کیفیتی روی ساختمان درجه یک خود می‌زند. این اصلاحات صورت نگرفته است و امیدواریم اصلاح شود.

علت اینکه ما نمی‌توانیم در کشورمان… اتفاق جالبی بود. طرف (سازنده) خیلی زحمت کشیده بود، اما از نظر ما (ارزیابی) ساختمانش سه‌ونیم ستاره می‌گرفت، با ما دعوا می‌کرد که «آقا من چهار ستاره، کمتر قبول نمی‌کنم.» گفتم: «خب، نکن. نمی‌گیری.» بعد، ستاره پنجم جالب بود. برای ستاره پنجم شرط گذاشته بودیم که در ساختمان‌تان تولید انرژی انجام دهید. اگر تولید انرژی کنید، ستاره پنجم هم تعلق می‌گیرد.

اما نکته اینجاست که تا سه‌ونیم ستاره، بسیاری از ساختمان‌های درجه یک و خوب تهران می‌توانستند ستاره بگیرند. جالب بود که به‌خاطر اینکه 4 ستاره نمی‌گرفتند، می‌گفتند: «نمی‌خواهیمش.» هزینه را پرداخت می‌کردند، اما گواهی را دریافت نمی‌کردند و اعمال نمی‌کردند. چرا؟ چون ذهن جامعه ما آگاه نیست به اینکه «سه‌ونیم ستاره» ساختمانی بسیار باارزش است. اگر ساختمانی سه‌ونیم ستاره می‌گیرد، یعنی بسیار بالاتر از حداقل الزامات مبحث 19 را پاس کرده است، این‌ها همه همان مشکلاتی است که ما در درک متقابل و مفاهیم با هم داریم.

نهایتاً، برای اینکه فرصت عرایضم به پایان رسیده، عرض می‌کنم: امروز اگر می‌خواهیم در حوزه‌های پروژه‌ای کار کنیم، سازمانی که آقای دکتر (رستمی) مطرح کردند – «سازمان بهره‌وری انرژی» که تحت نظر رئیس‌جمهور است – به نظر من نباید سازمان سیاستگذار باشد. در حال حاضر، بایستی سازمان پروژه‌محور باشد.

نجفی: یعنی ما با درک شرایط موجود، باید 15 تا 20 پروژه تعریف کنیم و در شورای عالی انرژی تصویب و ابلاغ کنیم و به این سازمان (سازمان بهره‌وری انرژی) بگوییم: «برو این‌ها را اجرا کن.»

وزارت صنعت ,

مثلاً پروژه تعویض بخاری‌های کشور 21 میلیون دستگاه بخاری موجود در کشور داریم. اگر ببینید، در طول 60-70 سال گذشته که گاز وارد شهرهای ایران شده و لوله‌کشی گاز انجام گرفته، به مرور سالانه تعدادی بخاری گازی توسط مردم خریداری و در منازل، روستاها، شهرها، پادگان‌ها، کلانتری‌ها، مساجد و ادارات دولتی نصب شده است. حدود 28 و خورده‌ای میلیون دستگاه توزیع شده که 21 میلیون دستگاه آن هنوز موجود است. اکثر این بخاری‌ها 15-16 مترمکعب در ساعت مصرف دارند. اگر در مناطق سردسیر با بخاری‌های گرید A عوض شوند، مصرفشان به 7 مترمکعبمی‌رسد.

مجموع این فرآیند را اندازه‌گیری کرده‌اند. به طور متوسط، 666 مترمکعب در هر فصل سرد، کاهش مصرف گاز به ازای هر دستگاه حاصل می‌شود. (یک عنوان تجاری به آن داده‌اند، اما اصل مطلب همین است.) بخاری‌های گرید A معمولاً فن‌دار و دارای دودکش هستند. مزیتشان حتی ممکن است در برخی مناطق و منازل به این صورت باشد که دو بخاری قدیمی را برمی‌داریم و با یک بخاری جدید جایگزین می‌کنیم که کفایت می‌کند. مهم این است که جمع این عدد می‌شود نزدیک به 110 تا 115 میلیون مترمکعب در روز در ایام سرد سال. توجه بفرمایید. و پول خودش را هم ظرف دو سال درمی‌آورد.

دولت، با عقلانیت، خوشبختانه این موضوع را در شورای اقتصاد در سال 1401 پذیرفت که بخاری‌های منازل را به طور رایگان تعویض کنیم و از محل صرفه‌جویی، ظرف دو سال، گاز صرفه‌جویی شده را به سرمایه‌گذار بدهیم تا پول بخاری‌اش درآید و عملاً به نقطه سر به سر برسد. همین هم کارشکنی می‌شود. همین هم از طرف شرکت گاز اجرا نمی‌شود.

سه سال از مصوبه سال 1401 گذشته است. هنوز نمی‌توانید بگویید 200 هزار دستگاه بخاری عوض شده است. علیرغم اینکه تأمین منابع آن از محل منابع داخلی شرکت گاز بوده؛ یعنی نیازی هم نبوده که سرمایه‌گذار خاصی بیاید و امثالهم. انگار یک سرمایه‌گذار جلوی ما را می‌گیرند.

1میلیون کولر گازی جنوب کشور تعویض شوند، 2هزار مگاوات برق به نیروگاه‌ها اضافه می‌شود

نجفی: یک طرح عاقلانه دیگر که وزارت نفت و نیرو دارد پیگیری می‌کند، طرح تعویض کولرهای گازی است. اگر ما یک میلیون کولر گازی را در مناطق جنوبی کشور تعویض کنیم، معادل 2000 مگاوات نیروگاه فول‌تایم به مدار کشور اضافه کرده‌ایم. پول این سرمایه‌گذاری هم خیلی سریع مستهلک می‌شود و برای سرمایه‌گذار نیز انتفاع ایجاد می‌کند.

از این قبیل طرح‌ها زیاد است. فقط به عنوان مثال عرض می‌کنم: اگر بیاییم کولرهای آبی نسل جدید (سلولزی با موتور BLDC) را جایگزین کولرهای قدیمی کنیم، مصرف آب این کولرها حدود 40 درصد کاهش می‌یابد. (البته برخی گزارش‌های وزارت نیرو اعداد دیگری هم می‌دهند). در مورد مصرف برق نیز به طور جدی تأثیرگذار است. همچنین چون این کولرها سنسوردار و کنترل دمای دقیق‌تری دارند، بهینه‌تر کار می‌کنند.

از جمله سرمایه‌گذاری در مخزن‌های باتری (Power Storage). این‌ها عملاً می‌توانند در منازل و مجتمع‌ها نصب شوند. در ساعات شب که نیروگاه‌های ما درجا می‌زنند (مصرف برق کشور نسبت به تولید کمتر است)، این باتری‌ها پاور شارژ می‌شوند. در ایام روز که قیمت برق را می‌شود افزایش داد و با کمبود برق مواجهیم، این‌ها وارد مدار می‌شوند. این طرح‌ها نیز ظرف دو سال، پول سرمایه‌گذاری خود را درمی‌آورند. در حوزه باتری‌ها کاملاً قابل قبول و اقتصادی است.

به‌عنوان مثال عرض می‌کنم: بانک‌ها در ایام گرم سال، دو ساعت زودتر کار را شروع می‌کنند و دو ساعت زودتر تعطیل می‌کنند. عملاً سه ساعت زمان پرت دارند؛ یعنی سه ساعت باز هستند و کارمند دارند و هزینه می‌کنند، اما انتفاعی ندارند. ما محاسبه کردیم که حقوق پرسنل برای یک فصل (حدود 100 روز) با نصب تنها یک واحد از این پاور استوریج‌ها، سر به سر می‌شود. ضمن اینکه بانک‌ها می‌گویند ما دو سه برابر عدد حقوق، از انتفاع می‌افتیم (چون بهره‌وری شعبه بر اساس گردش مالی است).

اگر امروز در مورد همه این موضوعات بحث کنیم، می‌بینیم چقدر پروژه جذاب و زیبا در حوزه بهینه‌سازی مصرف انرژی وجود دارد که همه فرصت هستند. فرصت برای پویایی اقتصادی، ایجاد درآمد، انتفاع و اشتغال در کشور. این را به عنوان یک بحث جدی عرض می‌کنم.

علی‌رغم اینکه 15 سال از فرمایش مقام معظم رهبری در حوزه «اصلاح الگوی مصرف» گذشته، امروز هم نیاز داریم که به همین موضوع برگردیم و آن را هر چه سریع‌تر فعال کنیم. اما باید در جوانب مختلف و با عقلانیت و نقشه راه درست پیش برویم. نمی‌توانیم بر اساس احساس کار کنیم. همه چیز باید با عدد و رقم مشخص شود. رابطه ماتریسی هر فرآیند با دیگر فعالیت‌های اقتصادی، باید دقیقاً تعریف و میزان اثرگذاری‌ها اندازه‌گیری شود.

اینجاست که هوش مصنوعی به ما خیلی کمک می‌کند تا بتوانیم درست تصمیم‌گیری کنیم و بدانیم که اگر امروز در زمینه افزایش قیمت یا هر موضوع دیگر تصمیمی می‌گیریم، تأثیراتش تا کجا خواهد رفت و کجا ممکن است برای ما «سونامی» ایجاد کند. آن وقت می‌توانیم یارانه را به همان بخشی که سونامی ایجاد می‌کند، هدفمند تخصیص دهیم تا آن سونامی را بخوابانیم. نه اینکه یارانه را به طور بی‌برنامه در همه جا توزیع کنیم که اثرگذاری آن نیز بسیار پایین باشد.

وزارت صنعت ,

انتهای پیام/

اشتراک گذاری

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات لیورا

  • تناسب اندام
  • مد و لباس
  • سفر و گردشگری
  • موبایل
  • موبایل

برنامه بدنسازی حجمی حرفه ای ۶ روز در هفته

3 سال پیش

مضرات و فواید بدنسازی و راهنمای حرفه ای شدن در آن

3 سال پیش

۲۶ باور اشتباه درباره لاغری و کاهش وزن که نباید بپذیرید

5 سال پیش 12زمان مطالعه

لیست خوراکی‌های ممنوعه برای کودکان زیر یک سال ۱۱ نوع خوراکی که نباید به کودکان زیر یک سال بدهید

5 سال پیش 10زمان مطالعه

انواع مدل مانتو یقه آرشال ترند سال

3 سال پیش

مدل آرایش عروس لایت ۲۰۲۳ – خاص و لاکچری

3 سال پیش

بهترین ریمل حجم دهنده به انتخاب مصرف‌کنندگان

3 سال پیش

مدل شومیز دامن بهاره ترند 1402

3 سال پیش

از سیر تا پیاز اجاره خودرو در کانادا را بشناسید

3 سال پیش

تفریحات مصرتحقق رویای سفر به سرزمین عجایب

3 سال پیش

تفریحات آبی آنتالیا؛ تفریح در آغوش آب‌های آرام

3 سال پیش

جزیره مروارید قطر؛ تجربه سفری مجلل در جزیره‌‌ای دست‌ساز

3 سال پیش

بررسی گلکسی زد فولد 4 [به همراه بررسی ویدیویی]

4 سال پیش 5 دقیقهزمان مطالعه

راهنمای خرید بهترین لپ‌تاپ 15 اینچی

4 سال پیش

گوشی گوگل پیکسل Pixel 7 Pro 5G با دو نسل قبل

5 سال پیش

کالبدشکافی گلکسی اس 23 شباهت زیاد آن به گلکسی اس 22 را نشان می‌دهد

5 سال پیش

بررسی گلکسی زد فولد 4 [به همراه بررسی ویدیویی]

4 سال پیش 5 دقیقهزمان مطالعه

راهنمای خرید بهترین لپ‌تاپ 15 اینچی

4 سال پیش

گوشی گوگل پیکسل Pixel 7 Pro 5G با دو نسل قبل

5 سال پیش

کالبدشکافی گلکسی اس 23 شباهت زیاد آن به گلکسی اس 22 را نشان می‌دهد

5 سال پیش