پارادوکس ساختارهای اطلاعاتی اسرائیل در مواجهه با شبکههای جاسوسی
- 10 دی 1404 – 19:35
- اخبار بین الملل
- اخبار آسیای غربی
تضعیف تصویر بازدارندگی اسرائیل نتیجه طبیعی ادعای این رژیم در مورد بازداشت افراد متهم به جاسوسی برای ایران است.
بین الملل
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، رژیم صهیونیستی طی دهههای متمادی، «امنیت» را نه فقط یک نیاز، بلکه ستون اصلی هویت و مشروعیت خودخوانده سیاسی خود در محیط داخلی و بینالمللی معرفی کرده بود. از روایت «دستگاه اطلاعاتی شکستناپذیر» گرفته تا تصویرسازی از موساد و شاباک (سازمان امنیت و اطلاعات داخلی) بهعنوان نهادهایی اطلاعاتی «همهجا حاضر». این رژیم همواره کوشیده است بازدارندگی و احساس مصونیت از هرگونه خطر را در میان ساکنان سرزمینهای اشغالی القا کند.
در چنین شرایطی انتشار خبر بازداشت و رسیدگی قضایی به پرونده تعداد قابل توجهی از افراد متهم به جاسوسی برای ایران، معنایی فراتر از یک پرونده قضایی ساده به خود میگیرد. این اخبار میتوانند نشانهای از شکافهای امنیتی، فرسایش روانی جامعه صهیونی و حتی ابزاری برای مدیریت بحرانهای سیاسی داخلی در میان صهیونیستها باشند.
برخلاف بسیاری از نقاط دیگر جهان، امنیت در سرزمینهای اشغالی صرفاً به یک حوزه سیاستگذاری محدود و محصور نیست؛ بلکه بخشی از روایت موجودیت این رژیم را از زمان تاسیس منحوس آن در سال 1948 تا به امروز شکل میدهد. از همین رو، هر نشانهای از نفوذ اطلاعاتی به درون این سیستم امنیتی، نظامی و اطلاعاتی، بهطور مستقیم به اعتماد عمومی و ساختار این رژیم در خارج و در میان ساکنان اراضی اشغالی ضربه میزند.
وقتی رسانههای صهیونیستی یا نهادهای امنیتی از شناسایی «شبکههای جاسوسی» یا «نفوذ دشمن» سخن میگویند، در واقع اعتراف میکنند که هیمنه امنیتی این رژیم حتی در داخل نیز دچار شکاف و انشقاق شده است. نکته قابل توجه آن است که بسیاری از این پروندههای مرتبط با ادعای جاسوسی ایران از این رژیم در مقاطعی خاص رسانهای میشوند:
– ادوار تشدید تنش میان رژیم صهیونیستی با ایران و محور مقاومت؛
– بحرانهای سیاسی داخلی، اعتراضات یا شکافهای عمیق در کابینه؛
– ناکامیهای امنیتی یا نظامی در بیرون از مرزها، از غزه تا لبنان، سوریه و یمن.
این همزمانی، این پرسش را به اذهان متبادر میکند که آیا همه این پروندهها صرفاً امنیتیاند، یا آنکه کارکردی سیاسی و روانی با هدف بازتولید فضای امنیتی نسبت به ایران در میان ساکنان سرزمینهای اشغالی دارند؟

پیامد اجتماعی سلسله بازداشتهای اخیر ساکنان فلسطین اشغالی به اتهام جاسوسی برای ایران کمتر از بُعد امنیتی این پرونده نیست. در حقیقت برجسته شدن مفهوم «دشمن در داخل» میتواند به افزایش بیاعتمادی، تشدید نظارت امنیتی و فشار بر اقلیتها، مهاجران یا حتی منتقدان سیاسی این رژیم در داخل منجر شود. در چنین فضایی، مرز میان امنیت و کنترل اجتماعی باریکتر میشود و جامعه، بهجای احساس مصونیت، با ترس و وحشت و اضطراب دائمی از تهدیدات زندگی میکند.
در تحلیل این پروندهها، معمولاً دو سناریو به طور همزمان مطرح میشوند:
سناریوی اول: نفوذ اطلاعاتی در قلب سرزمینهای اشغالی
پیچیدهتر شدن نبردهای اطلاعاتی و در عین حال فرسایش ساختار امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی پس از دو سال درگیری مداوم در منازعات منطقهای، در کنار ظهور بازیگران شبکهای در فضای مجازی، میتواند زمینه نفوذ در درون جامعه صهیونیستی را افزایش داده باشد، به ویژه که در برهه شش ماهه اخیر و پس از جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل به نظر میرسد اخبار بازداشت افراد مختلف در سرزمینهای اشغالی به اتهام جاسوسی برای ایران سیری صعودی به خود گرفته است.
سناریوی دوم: عملیات روانی برای سرکوب مخالفان در داخل
در سمت مقابل از نگاه برخی از جریانات اپوزیسیون و منتقد سیاستهای نتانیاهو در سرزمینهای اشغالی، اغراق و بزرگنمایی و جنجال سازیهای رسانهای دستگاههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نسبت به پروندههای بازداشت ساکنان سرزمینهای اشغالی به اتهام جاسوسی برای ایران میتواند سازوکاری برای توجیه ناکامیها، سیاستهای سختگیرانه امنیتی، یا حتی تسویهحسابهای سیاسی در داخل حلقههای قدرت رژیم صهیونیستی باشد.
این مسئله به ویژه زمانی اهمیت مضاعفی پیدا میکند که دریابیم نتانیاهو در ماههای اخیر عملا با تغییر نفرات در راس ساختارهای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی این رژیم همچون جایگزینی «داوید زینی» به جای «رونن بار»، در مقام رئیس جدید شاباک، انتصاب «شلومی بایندر» به جای «آهارون هالیوا» در راس ساختار اطلاعات ارتش اسرائیل (آمان) و همچنین معرفی زودهنگام «رومن گافمن» به جای «داوید بارنع» به عنوان رئیس جدید موساد – که از ماه ژوئیه 2026 هدایت این نهاد کلیدی اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را عهدهدار خواهد شد – تلاش داشته تا ساختارهایی غالبا یکدست، وفادار و همسو با خود را در راس هرم تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل بگمارد تا بدین شکل بتواند با آزادی عمل هرچه بیشتر، تسلط اطلاعاتی خود را علیه رقبای سیاسی در داخل سرزمینهای اشغالی تثبیت نماید.
در این چارچوب تحلیلی، هر «پرونده جاسوسی» میتواند چند کارکرد همزمان داشته باشد:
– ارسال پیام بازدارنده به دشمنان خارجی؛
– ترساندن جامعه از تهدید نهان و نامرئی در بدنه جامعه صهیونیستی؛
– مشروعیتبخشی به گسترش اختیارات نهادهای امنیتی به منظور تشدید کنترل و نظارت بر نخبگان و اقشار گوناگون جامعه صهیونیستی.
البته به نظر می رسد واقعیت امر ترکیبی از هر دو سناریوی فوق الذکر است: یعنی هم نفوذهایی عمیق و واقعی در درون ساختارهای امنیتی اسرائیل از سوی ایران و محور مقاومت رخ داده و این روند همچنان نیز با شدت و حدت در جریان است و از سوی دیگر برخی پروندهها هم با بزرگنمایی رسانهای به ابزار سرکوب نتانیاهو علیه رقبا و مخالفان در عرصه سیاست داخلی رژیم صهیونیستی مبدل شده است.
اهمیت انتشار جزئیات برخی از این پروندههای جاسوسی صهیونیستها برای ایران در رسانههای عبری زبان زمانی دوچندان میشود که نام افراد صاحب منصب نیز در این فهرست به میان میآید. برای نمونه در سالهای گذشته، رسانههای اسرائیلی از بازداشت یا بازجویی چهرههایی خبر دادهاند که دستکم به حلقههای حساس و کلیدی تصمیمسازی در ساختار سیاسی و امنیتی رژیم نزدیک بودهاند؛ افرادی نظیر «گونن سگو»، وزیر اسبق انرژی رژیم صهیونیستی که در میان بهت و شوک رسانهها به اتهام جاسوسی برای ایران در سال 2019 به 11 سال زندان محکوم شد.

در سالهای اخیر روایتهایی مختلف از نفوذ اطلاعاتی ایران به عمق سرزمینهای اشغالی و مراکز حساس و تصمیم ساز این رژیم از مسیرهایی غیرمنتظره منتشر شده است. در یکی از این روایتها، از فردی با پوشش شغلی عادی – از جمله تعمیرکار یا یک نیروی خدماتی – نام برده شده که به برخی مراکز حساس دسترسی داشته است.
بر اساس گزارش شبکه تلویزیونی «کان 11» رژیم صهیونیستی، فرد مزبور در پوشش نیروی خدماتی توانسته بود به حلقههایی از زنجیره فرماندهی نظامی اسرائیل از جمله دفتر کار ایال زامیر، رئیس ستاد کل ارتش این رژیم یا در حقیقت مکانی مانند «کریاه» در تلآویو – که از آن بهعنوان معادل پنتاگون آمریکا یاد میشود – رفتوآمد داشته باشد.

اگرچه جزئیات این پروندهها بهصورت رسمی تأیید یا تکذیب نشده، اما نفس انتشار چنین اخباری نشان میدهد که نگرانی از نفوذ، به سطوح نمادین تشکیلات امنیتی اسرائیل رسیده است.
نکته قابل تأمل آنکه کریاه، در جریان تنشهای نظامی اخیر، بهعنوان یکی از اهداف بالقوه حملات موشکی سپاه پاسداران به عمق سرزمینهای اشغالی در زمان نبرد 12 روزه نیز مطرح شده بود؛ امری که احتمالا بر حساسیت نفوذ ایران در ساختار اطلاعاتی اسرائیل میافزاید.
از منظر ژئوپلیتیک، این پروندهها را باید در چارچوب جنگ اطلاعاتی گستردهتر تهران و تلآویو در منطقه تحلیل کرد. رژیم صهیونیستی طی سالها، خود یکی از فعالترین بازیگران این عرصه بوده و بارها به عملیات نفوذ، خرابکاری و جمعآوری اطلاعات در کشورهای منطقه اقدام کرده است. در چنین شرایطی، افزایش پروندههای جاسوسی در داخل سرزمینهای اشغالی را میتوان به مثابه نشانهای از «نفوذ اطلاعاتی» ایران در فلسطین اشغالی قلمداد نمود.
یکی از مهمترین پیامدهای روند بازداشت سریالی افراد متهم به جاسوسی برای ایران، تضعیف تدریجی تصویر بازدارندگی اسرائیل است؛ رژیمی که همواره بر برتری اطلاعاتی خود در سطح منطقهای تأکید داشته، اکنون با انتشار مکرر اخبار نفوذ و جاسوسی دشمنان خود، ناخواسته این پیام را مخابره میکند که ساختار امنیتیاش آسیبپذیرتر از آن چیزی است که پیش از این ادعا میشد.
این مسئله نهفقط برای دشمنان خارجی، بلکه برای متحدان غربی اسرائیل نیز اهمیت دارد؛ چرا که در طول دهههای متمادی توانمندی اطلاعاتی تلآویو یکی از دلایل کلیدی همسویی و وابستگی سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورهای غربی به این رژیم به شمار میرفت و هم اکنون با آشکار شدن پاشنه آشیل اطلاعاتی اسرائیل، احتمالا باید شاید کاهش تدریجی روند اعتماد متحدان غربی این رژیم به اسرائیل باشیم.
جمعبندی
دستگیری افراد متهم به جاسوسی برای ایران در سرزمینهای اشغالی را نباید صرفاً مجموعهای از پروندههای قضایی پراکنده قلمداد نمود. این روند، بازتابدهنده ترکیبی از واقعیت بحرانهای امنیتی و سیاست داخلی این رژیم در کنار تحولات پویای محیط ژئوپلیتیکی منطقهای این رژیم به شمار میرود.
فارغ از آنکه این پروندههای ادعایی ناشی از نفوذ واقعی دستگاه اطلاعاتی ایران و محور مقاومت در عمق سرزمینهای اشغالی و مراکز تصمیمساز این رژیم باشند و یا آنکه صرفا کارکردی تبلیغاتی و روانی داشته باشند، میتوان گفت نتیجه نهایی یکسان است: فرسایش تدریجی تصویر پوشالی «امنیت مطلق» رژیم صهیونیستی نزد دشمنان و متحدین منطقهای و بینالمللی تلآویو.
گزارش شبکه «کان» رژیم صهیونیستی از شمار چشمگیر پروندههای جاسوسی اسرائیلیها برای ایران
در نهایت باید گفت اسرائیل اکنون با پارادوکسی جدی در ماهیت کارکردی ساختارهای اطلاعاتی خود مواجه شده است؛ چرا که هرچه برای نمایش هوشیاری امنیتی خود، پروندههای جاسوسی بیشتری را رسانهای کند، عملا بیش از پیش این ادراک را تقویت میکند که دژ نفوذناپذیر اطلاعاتی اسرائیل به آزادراهی برای شبکههای جاسوسی رقبا و دشمنان این رژیم از جمله ایران، حزب الله و دیگر بازیگران محور مقاومت مبدل شده است.
نویسنده: پوریا لوایی/کارشناس مسائل بینالملل
انتهای پیام/




نظرات کاربران